دبیرستان شهدای بانش
واحد مقاومت شهدای بانش 
نويسندگان
لینک دوستان

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان مدرسه شهدای بانش و آدرس shohadayebanesh.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





مدیر وب:محمد سترگ

 

 


برچسب‌ها:
سپاه پاسداران دوم اردیبهشت ماه سال ۵۸ با فرمان حضرت امام خمینی(ره) تأسیس شد و رفته‌رفته به یکی از نهادهای مهم و تأثیرگذار برای حفاظت از دستاوردهای انقلاب تبدیل شد.
به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، تنها چند ماه پس از پیروزی انقلاب اسلامی در بهمن ماه سال 57 بود که حضرت امام خمینی (ره) در دوم اردیبهشت سال 58 رسماً فرمان تشکیل سپاه پاسدارن انقلاب اسلامی را صادر کردند.
 
در آن زمان اما شاید هیچ کس فکر نمی‌کرد این سازمان نوپا که برای حفاظت از انقلاب ملت ایران به وجود آمده است، در مدت‌زمان کوتاهی تنها چند سال پس از تأسیسش بتواند در مقابل انواع تهدیدات پیچیده داخلی و خارجی علیه نظام اسلامی ایستادگی و با آنها مقابله کند.
 
در آغازین روزهای پس از پیروزی انقلاب و تشکیل کمیته‌های انقلاب، دولت موقت که موافق استقلال عمل کمیته‌های انقلاب نبود و به فکر ایجاد نیرویی تحت عنوان گارد ملی و تحت نظر خود افتاد.
 
بر همین اساس، با پیشنهاد مرحوم مهدی بازرگان رئیس دولت موقت، مرحوم حجت‌الاسلام حسن لاهوتی حکمی از امام برای تأسیس این نیرو دریافت می‌کند و ابراهیم یزدی هم از سوی دولت موقت مأمور همکاری با حجت‌الاسلام لاهوتی شد.
 
سپاه پاسداران چگونه تأسیس شد و فرماندهانش چه کسانی بودند؟
حجت الاسلام حسن لاهوتی
 
محسن رفیق دوست اما، در خاطرات خود روایت دیگری از تشکیل سپاه دارد که براساس آن فکر ایجاد نیرویی غیر از ارتش برای دفاع از انقلاب، اولین بار از سوی شهید محمد منتظری مطرح شده است.
 
وی در بخشی از خاطرات خود درباره تشکیل سپاه می‌گوید: اوایل اسفند - احتمالاً 9 اسفند - آیت‌الله بهشتی که برای دیدار حضرت امام به مدرسه علوی آمده بود مرا صدا زد و گفت: «حاج محسن، حضرت امام الان حکم تشکیل سپاه پاسداران را زیر نظر دولت موقت به آقای لاهوتی دادند، بهتر است شما هم در این سپاه باشی. بلافاصله به محل جلسه در پادگان عباس‌آباد رفتم. وارد اتاق شدم. دیدم عده‌ای از آقایان ازجمله دانش منفرد آشتیانی، غلامعلی افروز، ابراهیم سنجقی، علی‌محمد بشارتی، مرتضی الویری و چند نفر دیگر حضور دارند. آقای تهرانچی و آقای هاشم صباغیان هم از طرف دولت موقت آمده بودند. کاغذی برداشتم و روی آن نوشتم بسم الله الرحمن الرحیم - سپاه پاسداران انقلاب اسلامی تشکیل شد: 1. محسن رفیق‌دوست. بقیه هم‌اسم‌هایشان را نوشتند و سپاه پاسداران تشکیل شد. هفت نفر به‌عنوان شورای فرماندهی انتخاب شدند. آقای دانش آشتیانی شد فرمانده سپاه، آقای غلامعلی افروز مسئول امور پرسنلی، آقای محمدعلی بشارتی مسئول اطلاعات، آقای الویری مسئول روابط عمومی و من هم مسئول تدارکات شدم.»
 
سپاه پاسداران چگونه تأسیس شد و فرماندهانش چه کسانی بودند؟
دیدار جمعی از اعضای شورای سپاه با امام (ره)
 
سپاه کم‌کم داشت شکل می‌گرفت که گروهای دیگر وفادار به انقلاب نیز تشکل‌های جداگانه‌ای را  برای حفاظت مسلحانه از انقلاب اسلامی به وجود آوردند. یکی از این تشکل‌ها در پادگان جمشیدیه تهران و با حضور جواد منصوری، عباس آقا زمانی (ابو شریف)، عباس دوزدوزانی و ابراهیم حاج محمد زاده تشکیل شد و رابط این گروه با شورای انقلاب مرحوم آیت الله موسوی اردبیلی بود.
 
گروه دیگر هم، گارد دانشگاه بود که زیر نظر شهید محمد منتظری اداره می‌شد. این گروه که در ارتباط با شهید بهشتی بود،‌ از افرادی که در فلسطین آموزش چریکی دیده بودند تشکیل می‌شد  و در کنار آنها برخی افسران ارتش مانند شهید کلاهدوز، شهید نامجو و کتیرایی را نیز برای آموزش نیروها به کار گرفت.
 
حدود 4 گروه مسلح با یک هدف مشترک به نام حراست از انقلاب شکل گرفته بود که هرکدام از آنها حفاظت از انقلاب اسلامی را وظیفه خود می‌دانستند اما بروز اختلافات و اصطکاک بین آنها اجتناب ناپذیر می‌نمود. لذا ضرورت ادغام این تشکل‌ها و تشکیل یک سازمان منسجم بیش از پیش احساس می‌شد.
 
بنابراین، نمایندگانی از این چهار گروه در جلسه‌ای گرد هم می‌آیند و می‌پذیرند که با یکدیگر ادغام‌شده و سازمانی منسجم و یکپارچه را به وجود بیاورند تا به‌وسیله آن بتوان به اوضاع امنیتی کشور سر و سامانی داد.
 
محسن رفیق‌دوست که آن روزها در سپاه پاسداران زیر نظر حجت‌الاسلام لاهوتی فعالیت می‌کرد، در بخشی از خاطرات خود این موضوع را این‌چنین روایت می‌کند: احساس می‌کردم این سپاهی که در حال شکل‌گیری است، سپاهی نیست که مدنظر امام (ره) بوده است. از طرف دیگر در 3 تشکل دیگر هم نیروهایی به صورت مسلح فعالیت می‌کردند که شامل گارد انقلاب تحت نظر ابو شریف، گارد دانشگاه (پاسا) با نظارت شهید محمد منتظری و افراد گروه‌های مسلح مبارز قبل از انقلاب که سازمان مجاهدین شکل داده بود، می‌شدند. پائیز 58 ابوشریف و شهید منتظری و شهید محمد بروجردی از سوی سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی را دعوت کردم و در اتاقی که در آنجا جمع شده بودیم را قفل کردم. یک کلت کمری 45 داشتم آن را روی میز گذاشتم و گفتم افرادی که از هر 4 گروه موجود می‌شناسم، همه یک هدف را تعقیب می‌کنند که ایجاد نیرویی برای حفاظت از انقلاب است. شما مبنای قانونی ندارید. حکم ما از سوی امام (ره) است که ما را مجاز به فعالیت زیر نظر دولت موقت کرده است. انتقاد عمده آنها به سپاه نظارت دولت موقت بر آن بود که گفتم درهرصورت این حکم امام (ره) است. گفتم اگر در این جلسه نتوانیم به نتیجه‌ای برسیم، اول شما 3 نفر را می‌کشم، بعد خودم را و همه را راحت می‌کنم. خوشبختانه در آن جلسه به این نتیجه رسیدند که حرف منطقی است و بهتر است بنشینیم و باهم مذاکره‌ای برای ادغام انجام دهیم. قرار شد از هرکدام از این مراکز 3 نفر انتخاب شوند. این 12 نفر بنشینند و بحث ادغام را پیگیری کنند.
 
پس از آن گروه سه نفره‌ای متشکل از محسن رضایی، محین رفیقدوست و عباس دوزدوزانی در اواخر فروردین ماه سال 58 در قم نزد امام می‌روند و با توجه به مشکلاتی که سپاه با دولت موقت داشت، استدلال می کنند که سپاه باید زیر نظر شورای انقلاب اداره شود. حضرت امام هم در این دیدار ضمن پذیرش این درخواست، دستور تشکیل یک سازمان منسجم و مکتبی را صادر می‌کند و هاشمی رفسنجانی از طرف شورای انقلاب به عنوان نماینده برای پیگیری کارهای سپاه انتخاب می‌شود.
 
در پی این فرمان، همان گروه 12 نفره اساسنامه سپاه پاسدارن انقلاب اسلامی را در 9 ماده و 9 تبصره تهیه و تصویب می‌کند و به دنبال آن شورای انقلاب حکم اعضای شورای فرماندهی سپاه را ابلاغ  در تاریخ دوم اردیبهشت 58 طی اطلاعیه‌ای شروع به کار سپاه را اعلام می‌کند.
 
سپاه پاسداران چگونه تأسیس شد و فرماندهانش چه کسانی بودند؟
 
بر این اساس اولین شورای فرماندهی سپاه پاسداران متشکل از جواد منصوری به سمت فرمانده و عضو شورای فرماندهی، عباس آقا زمانی (ابوشریف) به سمت مسئول واحد عملیات و عضو شورای فرماندهی، علی محمد بشارتی و بعدها محسن رضایی به سمت مسئول اطلاعات و تحقیقات و عضو شورای فرماندهی، سید اسماعیل داودی به سمت مسئول اداری و مالی، محسن رفیق‌دوست به سمت مسئول تدارکات و مرتضی الویری به سمت مسئول روابط عمومی تشکیل می‌شود.
 
 
 
 سپاه پاسداران چگونه تأسیس شد و فرماندهانش چه کسانی بودند؟
 
درپی این تصمیم، جواد منصوری اولین فرمانده سپاه در تاریخ 58/2/11 با صدور اطلاعیه‌ای 8 ماده‌ای دستورالعمل جدید سپاه را صادر و طی آن نکاتی را به پاسداران انقلاب اسلامی تذکر می‌دهد.
 
سپاه پاسداران چگونه تأسیس شد و فرماندهانش چه کسانی بودند؟
 
در این برهه زمانی سپاه با اینکه سازمانی نوپا و متشکل از جوانان انقلابی بود، فعالیت‌های خوبی در دفاع از انقلاب و مقابله با ناامنی‌ها از خود نشان می‌دهد، از جمله مقابله با قائله‌های تجزیه‌طلبانه و ضد انقلاب در خوزستان و کردستان و مقابله با عوامل نفوذی در دستگاه‌ها و نهادهای انقلابی و کشور. اقدامات سپاه تا حدی چشمگیر بود که حضرت امام در 29 مرداد سال 58 زمانی که عده‌ای از اعضای شورای فرماندهی سپاه برای ارائه گزارش به حضرت امام به شهر قم می‌روند، امام خمینی در تجلیل از اقدامات پاسداران می‌فرمایند:«من از سپاه راضی هستم و به هیچ وجه نظرم از شما برنمی‌گردد. اگر سپاه نبود، کشور هم نبود. من سپاه پاسداران را بسیار عزیز و گرامی می‌دارم. چشم من به شماست. شما هیچ سابقه‌ای جز سابقه اسلامی ندارید. سلام مرا به همه برسانید. من از همه شما متشکرم. من به همه دعا می‌کنم.» (صحیفه امام، ج 9 ص 314)
 
سپاه پاسداران چگونه تأسیس شد و فرماندهانش چه کسانی بودند؟
نفر اول سمت چپ جواد منصوری
 
اما دوم اسفندماه 58 زمانی که بنی‌صدر فرمانده کل قوا می‌شود، روز بعدش منصوری از فرماندهی سپاه استعفا می‌دهد. معاونت فرهنگی و کنسولی وزارت امور خارجه، سفارت ایران در پاکستان، ریاست مرکز اسناد و تاریخ دیپلماسی وزارت امور خارجه و سفارت ایران در چین از جمله مسئولیت‌های او بعد از فرماندهی سپاه است و هم اکنون نیز به عنوان پژوهشگر تاریخ معاصر فعالیت می‌کند.
 
سپاه پاسداران چگونه تأسیس شد و فرماندهانش چه کسانی بودند؟
نفر وسط عباس دوزدوزانی
 
پس از طی دوره 10 ماهه فرماندهی منصوری، عباس دوزدوزانی فرماندهی سپاه را به مدت 3 ماه بر عهده می‌گیرد، اما او هم  به دلیل مخالفت‌های رئیس جمهور وقت، استعفا می‌دهد و از این مسئولیت کنار می‌رود. دوزدوزانی بعدها در کابینه شهد رجایی به عنوان وزیر ارشاد منصوب می‌شود و پس از آن به عنوان نماینده مردم تبریز و تهران در مجلس انتخاب می‌شود و  در دوران اصلاحات به ریاست شورای شهر تهران و معاونت وزیر علوم می‌رسد.
 
سپاه پاسداران چگونه تأسیس شد و فرماندهانش چه کسانی بودند؟
عباس آقازمانی (ابوشریف)
 
فرمانده بعدی سپاه  عباس آقا زمانی معروف به ابو شریف بود که در تاریخ 2 خرداد 1359 طی حکمی از سوی ابوالحسن بنی‌صدر فرمانده وقت کل قوا به فرماندهی سپاه پاسداران منصوب شد اما کمتر از یک ماه بعد در تاریخ 27 خرداد 1359 استعفا کرد.
 
 فرماندهی و بنیان‌گذاری واحد عملیات سپاه، فرماندهی کل سپاه پاسداران، سفارت جمهوری اسلامی ایران در پاکستان، نمایندگی قائم‌مقام وقت رهبری در امور افغانستان از جمله مسئولیت‌های ابوشریف بوده است.
 
سپاه پاسداران چگونه تأسیس شد و فرماندهانش چه کسانی بودند؟
مرتضی رضایی
 
پس از استعفای ابوشریف، بنی‌صدر در تاریخ 22 تیر 59 حکم فرماندهی سپاه را برای مرتضی رضایی صادر می‌کند. اما رضایی حکم صادره از سوی بنی صدر را فاقد اعتبار دانشت و خواستار صدور حکم فرماندهی از سوی حضرت امام شد. در تاریخ 28 تیرماه 59 این حکم به تأیید حضرت امام می‌رسد و ایشان در این تاییده نوشتند:  «فرماندهی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شما مورد تأیید است و لازم است با جدیت مواظبت کنید که احکام اسلام در سپاه پاسداران به مورد اجرا گذاشته شود.»
 
پس از مرتضی رضایی، شورای فرماندهی سپاه به دستور حضرت امام، 3 نفر را برای فرماندهی سپاه انتخاب می‌کند. این سه نفر عبارت بودند از شهید محمد بروجردی، شید یوسف کلاهدوز و محسن رضایی.
 
سپاه پاسداران چگونه تأسیس شد و فرماندهانش چه کسانی بودند؟
شهید محمد بروجردی درکنار مرحوم آیت الله رفسنجانی
 
محسن رفیقدوست با درخواست شفاهی از شهید بروجردی می‌خواهد که وی از پذیرفتن فرماندهی سپاه صرف نظر کند و او هم قبول می‌کند و شورای فرماندهی سپاه شهید کلاهدوز را به عنوان فرمانده سپاه انتخاب می‌کند.
 
رفیق دوست در بخش از خاطرات خود دلیل نپذیرفتن فرماندهی سپاه از سوی شهید کلاهدوز را این چنین عنوان می‌کند: « شهید کلاهدوز صبح زود فردای آن روز به منزل من مراجعه کرد. از زیر عبایش قرآنی درآورد و مرا به آن قرآن قسم داد که او را فرمانده نکنیم، دلیلی هم برای اصرار خواسته خود مطرح کرد. پرسیدم چه‌کار کنیم؟ گفت محسن را انتخاب کنید».
 
سپاه پاسداران چگونه تأسیس شد و فرماندهانش چه کسانی بودند؟
محسن رضایی
 
به این ترتیب شورای فرماندهی سپاه محسن رضایی 27 ساله را به عنوان فرمانده سپاه پاسدارن انقلاب اسلامی انتخاب می‌کند و محسن رضایی حدود 16 سال فرماندهی سپاه را برعهده می‌گیرد، سال‌هایی که جنگ تحمیلی یکی از مهمترین مقاطع تاریخ انقلاب اسلامی هم در آن واقع است. وی پس از پایان ماموریتش در فرماندهی سپاه، با حکم مقام معظم رهبری به سمت دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام منصوب می‌شود.
 
سپاه پاسداران چگونه تأسیس شد و فرماندهانش چه کسانی بودند؟
سید یحیی صفوی
 
سید یحیی صفوی  معروف به رحیم صفوی در اواسط سال 76 جایگزین محسن رضایی در فرماندهی سپاه می‌شود و 10 سال فرماندهی کل سپاه پاسداران را عهده‌دار می‌شود و نهایتا پس از پایان دوره‌اش، با حکم مقام معظم رهبری به عنوان دستیار و مشاور عالی فرماندهی کل قوا در امور مرتبط با نیروهای مسلح منصوب می‌شود.
 
سپاه پاسداران چگونه تأسیس شد و فرماندهانش چه کسانی بودند؟
سردار جعفری فرمانده کنونی سپاه
 
پس از سرلشکر صفوی، محمد علی جعفری در سال 86 با حکم فرمانده معظم کل قوا به سمت فرماندهی کل سپاه منصوب می‌شود. وی که پیش از این 13 سال فرمانده نیروی زمینی سپاه را برعهده داشت.
 
با گذشت بیش از سه دهه از تشکیل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، حالا این نهاد انقلابی تبدیل به یکی از اصلی ترین نهادها برای حفاظت و حراست از دستاوردهای انقلاب اسلامی در ابعاد مختلف تبدیل شده است.
منبع:تسنیم
انتهای پیام/
 

برچسب‌ها:

انتخابات ریاست‌جمهوری ایران (۱۳۹۶)

 
انتخابات ریاست‌جمهوری ایران (۱۳۹۶)
ایران
۱۳۹۲ → ۲۹ اردیبهشت ۱۳۹۶ ← ۱۴۰۰
 

  H-rouhani.jpg Ebrahim Raisi in 9th Day Rally 01.jpg Mohammad Bagher Ghalibaf 9.jpg
نامزد حسن روحانی سید ابراهیم رئیسی محمدباقر قالیباف
حزب حزب اعتدال و توسعه جامعه روحانیت مبارز جمعیت پیشرفت و عدالت ایران اسلامی

  Eshagh Jahangiri 01.jpg Mostafa Mirsalim at ICP convention 01.jpg Mostafa Hashemitaba.jpg
نامزد اسحاق جهانگیری سید مصطفی میرسلیم سید مصطفی هاشمی‌طبا
حزب حزب کارگزاران سازندگی حزب مؤتلفه اسلامی مستقل

Iran counties.png

نقشه انتخاباتی ۱۳۹۶

رئیس‌جمهور پیش از انتخابات

حسن روحانی
حزب اعتدال و توسعه

رئیس‌جمهور برگزیده

اعلام‌نشده

دوازدهمین دورهٔ انتخابات ریاست جمهوری ایران در روز جمعه ۲۹ اردیبهشت ۱۳۹۶ برگزار خواهد شد.[۱][۲] همزمان پنجمین انتخابات شوراهای اسلامی شهر و روستا نیز برگزار خواهد شد.[۳] نام‌نویسیِ داوطلبان از روز ۲۲ فروردین ۱۳۹۶ آغاز شد و تا ۵ روز ادامه داشت. پس از اعلام نام نامزدهای تأیید صلاحیت‌شده، ایشان از ۸ تا ۲۷ اردیبهشت (جمعاً به‌مدتِ ۲۰ روز) برای تبلیغات انتخاباتی فرصت خواهند داشت.[۴] رئیس جمهور فعلی، حسن روحانی، مجاز به شرکت در انتخابات برای دومین بار پیاپی است.

 

 

روند برگزاری

بر اساس مادهٔ ۳ قانون انتخابات ریاست جمهوری، وزارت کشور موظف است حداقل پنج ماه پیش از پایان دوره چهار ساله ریاست جمهوری (۱۲ اسفند) مقدمات اجرای انتخابات را فراهم آورد.

نام‌نویسی نامزدان از سه‌شنبه ۲۲ ام تا شنبه ۲۶ فروردین انجام شد. تبلیغات نیز از ۸ تا ۲۷ اردیبهشت پس از اعلام نامزدان تأییدشده خواهد بود.

انتخابات جمعه ۲۹ اردیبهشت انجام می‌شود.[۵]

روش

انتخابات ریاست‌جمهوری در ایران با روش دومرحله‌ای برای یک دورهٔ چهار ساله انجام می‌شود. در صورتی که هیچ نامزدی نتواند اکثریت مطلق (۱+۵۰٪) را به‌دست‌آورد، انتخابات در روز جمعهٔ بعدی بین دو نامزدی که بیشترین رأی را آورده باشند انجام خواهد شد.[۶]

تشخیص صلاحیت افرادی که برای نامزدی نام‌نویسی می‌کنند به عهدهٔ شورای نگهبان قانون اساسی است. در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران شروط زیر برای نامزدهای ریاست‌جمهوری آورده شده:

  • رجل مذهبی و سیاسی
  • ایرانی‌الاصل
  • تابع ایران‏
  • مدیر و مدبر
  • دارای حسن سابقه و امانت و تقوی‏
  • مؤمن و معتقد به مبانی جمهوری اسلامی ایران‏
  • مؤمن و معتقد به مذهب رسمی کشور

زمان‌بندی

برنامه زمان‌بندی انتخابات دوازدهمین دوره ریاست جمهوری ایران به شرح زیر است:[۷]

  • ۲۲ فروردین ۹۶: صدور دستور شروع انتخابات توسط وزیر کشور
  • ۲۲ تا ۲۴ فروردین ۹۶: تشکیل هیئت اجرایی توسط فرمانداری‌ها
  • ۲۲ تا ۲۶ فروردین ۹۶: ثبت نام از داوطلبان به مدت ۵ روز (از زمان صدور دستور شروع انتخابات)
  • ۲۷ تا ۳۱ فروردین ۹۶: رسیدگی به صلاحیت داوطلبان توسط شورای نگهبان
  • ۱ تا ۵ اردیبهشت ۹۶: تمدید مهلت رسیدگی به صلاحیت داوطلبان توسط شورای نگهبان
  • ۶ تا ۷ اردیبهشت ۹۶: انتشار اسامی نامزدها توسط وزارت کشور
  • ۸ تا ۲۷ اردیبهشت ۹۶: تبلیغات انتخاباتی نامزدها
  • ۲۸ اردیبهشت ۹۶: ممنوعیت تبلیغات انتخاباتی نامزدها
  • ۲۹ اردیبهشت ۹۶: اخذ رأی

نامزدان

نام‌نویسی از نامزدان از ۲۲ تا ۲۶ فروردین انجام شد. در پایان روند نام‌نویسی که در ساختمان وزارت کشور انجام گرفت، جمعاً ۱۶۳۶ نفر ثبت‌نام کردند؛ از این تعداد ۱۳۷ نفر زن و ۱۴۹۹ نفر مرد بودند. جوان‌ترین ثبت‌نام کننده ۱۸ سال و مسن‌ترین ۹۲ سال داشت.[۸]

نام‌نوشتگان سرشناس

صاحب‌منصبان مهم سابق و فعلی
زمان ثبت‌نامنام نامزدنگارهسمت یا سوابقحزب یا گروه سیاسیوضعیت

۲۲ فروردین

سید مصطفی میرسلیم[۹]

Mostafa Mir-Salim.jpg

عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام، سرپرست نهاد ریاست‌جمهوری و مشاور عالی رئیس‌جمهور آیت‌الله خامنه‌ای، وزیر ارشاد دولت دوم هاشمی رفسنجانی، رئیس شورای مرکزی حزب موتلفه

  تأیید صلاحیت

۲۲ فروردین

قاسم شعله‌سعدی[۱۰]

Ghasem Sholeh-Saadi.jpg

نماینده مجلس سوم و چهارم و ششم

  عدم احراز صلاحیت

۲۳ فروردین

مسعود زریبافان[۱۱]

Masoud Zaribafan.jpg

رئیس بنیاد شهید و معاون رئیس‌جمهور در دولت دوم احمدی‌نژاد، نمایندهٔ شورای شهر دوم تهران

  عدم احراز صلاحیت

۲۳ فروردین

حمید بقایی[۱۲]

Hamid Baqai.JPG

رئیس سازمان میراث فرهنگی در دولت احمدی‌نژاد، معاون اجرایی دولت دوم احمدی‌نژاد

  عدم احراز صلاحیت

۲۳ فروردین

محمود احمدی‌نژاد[۱۳]

Mahmoud Ahmadinejad 2012.jpg

رئیس‌جمهور پیشین، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام، شهردار پیشین تهران، استاندار پیشین اردبیل
در حمایت از حمید بقایی[۱۴]

  عدم احراز صلاحیت

۲۳ فروردین

موسی‌الرضا ثروتی[۱۵]

Mousa Reza Servati.jpg

نماینده مجلس هفتم تا نهم

  عدم احراز صلاحیت

۲۳ فروردین

محمدعلی پورمختار[۱۶]

Mohammad Ali Pourmokhtar.jpg

نماینده مجلس نهم و دهم

  عدم احراز صلاحیت

۲۴ فروردین

حسن سبحانی[۱۷]

Dr.Sobhani.jpg

نماینده مجلس پنجم تا هفتم

  عدم احراز صلاحیت

۲۴ فروردین

سید مصطفی هاشمی‌طبا[۱۸]

Mostafa Hashemitaba.jpg

وزیر صنایع سنگین دولت باهنر، وزیر صنایع دولت اول موسوی، رئیس سازمان تربیت بدنی دولت دوم هاشمی رفسنجانی و دولت اول خاتمی، نامزد تأییدشدهٔ در انتخابات ۱۳۸۰

  تأیید صلاحیت

۲۴ فروردین

سید احمد کاشانی[۱۹]

تصویری از سید احمد کاشانی.JPG
نمایندهٔ مجلس اول و دوم   عدم احراز صلاحیت

۲۴ فروردین

سید محمد غرضی[۲۰]

Mohammad Gharazi 01.jpg
نمایندهٔ مجلس نخست، وزیر نفت دولت باهنر و دولت اول موسوی، وزیر پست دولت دوم موسوی دولت هاشمی رفسنجانی، نمایندهٔ شورای شهر اول تهران، نامزد تأییدشدهٔ انتخابات ۱۳۹۲   عدم احراز صلاحیت

۲۴ فروردین

سید هاشم بطحایی گلپایگانی[۲۱]

Hashem Bathaie Golpayenagi.jpg
نمایندهٔ مجلس خبرگان رهبری پنجم   عدم احراز صلاحیت

۲۴ فروردین

علی یوسف‌پور[۲۲]

Ali Yousefpour.jpg
نمایندهٔ مجلس دوم تا چهارم، معاون پیشین وزیر رفاه، مدیر مسئول روزنامه سیاست روز   عدم احراز صلاحیت

۲۵ فروردین

حسن نوروزی[۲۳]

Hassan norozi.png

نمایندهٔ مجلس هشتم و دهم

  عدم احراز صلاحیت

۲۵ فروردین

مصطفی کواکبیان[۲۴]

Mostafa Kavakebian in DPI congress.jpg

نمایندهٔ مجلس هشتم و دهم، دبیرکل حزب مردم‌سالاری

  عدم احراز صلاحیت

۲۵ فروردین

اعظم طالقانی[۲۵]

Azam Taleghani.jpg

نمایندهٔ مجلس اول، دبیرکل جامعهٔ زنان انقلاب اسلامی

  عدم احراز صلاحیت

۲۵ فروردین

علیرضا زاکانی[۲۶]

Alireza Zakani.jpg

نماینده مجلس هفتم تا نهم

  عدم احراز صلاحیت

۲۵ فروردین

حسن روحانی[۲۷]

President hasan rohani .jpg
رئیس‌جمهور کنونی، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام، نمایندهٔ مجلس خبرگان رهبری، دبیر شورای عالی امنیت ملی دولت هاشمی رفسنجانی و خاتمی، نمایندهٔ مجلس دوم تا پنجم   تأیید صلاحیت

۲۵ فروردین

سید ابراهیم رئیسی[۲۸]

Ebrahim Raisi 2015.jpg
متولی آستان قدس رضوی، نمایندهٔ پیشین مجلس خبرگان رهبری، دادستان پیشین کل کشور، معاون اول پیشین قوه قضائیه، رئیس پیشین سازمان بازرسی کل کشور   تأیید صلاحیت

۲۶ فروردین

صادق خلیلیان[۲۹]

Sadeq Khalilian 01.jpg

وزیر جهاد کشاورزی دولت دوم احمدی‌نژاد

  عدم احراز صلاحیت

۲۶ فروردین

عوض حیدرپور[۳۰]

Avaz Heydarpour.jpg

نماینده مجلس هفتم تا نهم

  عدم احراز صلاحیت

۲۶ فروردین

عبدالحسن مقتدایی[۳۱]

Abdolhassan Moghtadaei.jpg

نماینده مجلس سوم و چهارم، استاندار پیشین خوزستان و هرمزگان

  عدم احراز صلاحیت

۲۶ فروردین

علیرضا منادی[۳۲]

Alireza Monadi.jpg

نماینده مجلس هشتم و نهم

  عدم احراز صلاحیت

۲۶ فروردین

محمدمهدی زاهدی[۳۳]

Mohammad-mehdi-zahedi.jpg

نماینده مجلس نهم و دهم، وزیر آموزش عالی دولت احمدی‌نژاد، سفیر پیشین ایران در مالزی

  عدم احراز صلاحیت

۲۶ فروردین

سید احمد موسوی[۳۴]

Ahmad Mousavi.jpg

نماینده مجلس سوم و چهارم و هفتم، معاون حقوقی و پارلمانی دولت نخست احمدی‌نژاد، سفیر پیشین ایران در سوریه

  عدم احراز صلاحیت

۲۶ فروردین

قدرت‌علی حشمتیان[۳۵]

Ghodrat-Ali Heshmatian.jpg

نماینده مجلس پنجم، رییس خانه احزاب

  انصراف پیش از اعلان صلاحیت‌ها [۳۶]

۲۶ فروردین

حمیدرضا حاجی‌بابایی[۳۷]

Hamid-Reza Haji Babaee.jpg

نماینده مجلس پنجم تا هشتم و دهم، وزیر آموزش و پرورش دولت دوم احمدی‌نژاد

  عدم احراز صلاحیت

۲۶ فروردین

محسن رهامی[۳۸]

Mohsen Rahami.jpg

نماینده مجلس اول و دوم، دبیرکل انجمن مدرسین دانشگاه‌ها، عضو شورای عالی سیاست گذاری اصلاح طلبان

  عدم احراز صلاحیت

۲۶ فروردین

محمد هاشمی رفسنجانی[۳۹]

Mohammad hashemi.jpg

عضو پیشین مجمع تشخیص مصلحت نظام، رئیس پیشین سازمان صداو سیما

  عدم احراز صلاحیت

۲۶ فروردین

محمدباقر قالیباف[۴۰]

Mohammad Bagher Ghalibaf 5.jpg

شهردار تهران، فرمانده پیشین نیروی انتظامی، نامزد انتخابات ریاست جمهوری در سالهای ۱۳۸۴ و ۱۳۹۲

  تأیید صلاحیت

۲۶ فروردین

اسحاق جهانگیری[۴۱]

Eshagh Jahangiri 01.jpg

معاون اول رئیس‌جمهور، رئیس حزب کارگزاران سازندگی، وزیر پیشین معادن و فلزات، وزیر پیشین صنایع و معادن، نماینده مجلس دوم و سوم

  تأیید صلاحیت

 

دیگر نامزدان

نامزدهای تأیید شده از سوی شورای نگهبان

در ۳۱ فروردین ۱۳۹۶ ستاد انتخابات کشور با صدور اطلاعیه شماره هشت خود، شش نامزد احراز صلاحیت شده انتخابات ریاست‌جمهوری را معرفی کرد:[۶۶]

صلاحیت محمود احمدی‌نژاد، رئیس جمهور سابق ایران، و معاون سابق او حمید بقایی برای انتخابات ریاست‌جمهوری رد شده است. همچنین محمد غرضی، نامزد دور قبل انتخابات ریاست جمهوری ایران، علیرضا زاکانی و حمیدرضا حاجی‌بابایی، دو نفر از نامزدهای جبهه مردمی انقلاب اسلامی (جمنا)، محمد هاشمی، رئیس پیشین سازمان صدا و سیما و برادر اکبر هاشمی رفسنجانی نیز از جمله چهره‌هایی هستند که شورای نگهبان صلاحیت آن‌ها را در این دوره تأیید نکرده است. مصطفی کواکبیان، محسن رهامی، اعظم طالقانی و قاسم شعله‌سعدی از جمله دیگر چهره‌های سرشناسی هستند که شورای نگهبان صلاحیت آنها را رد کرده است.


برچسب‌ها:

بیانات در دیدار فرماندهان و کارکنان ارتش

به مناسبت روز ارتش جمهوری اسلامی ایران (۱)

بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحیم
و الحمدلله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا محمّد و آله الطّاهرین و علی آله الطّیّبین الطّاهرین المعصومین سیّما بقیّةالله فی الارضین.

 عیدتان مبارک؛ روز ارتش مبارک؛ سال نو مبارک؛ عید مبعث در بیست‌وهفتم رجب و عید ولادت مولا در سیزدهم رجب بر شما و همچنین بر خانواده‌های محترمتان، فرزندانتان، همسرانتان مبارک باد، که در واقع خانواده‌ها و همسران، هم‌رزمان شما هستند در عرصه‌های دشوار زندگی که یک سرباز به‌معنای واقعی کلمه زندگی‌اش سرشار از سختی‌ها و فشارها و مجاهدتها و مانند اینها است؛ همسرانتان و فرزندانتان که در چنین شرایطی با شما همدلی و همراهی میکنند، حقیقتاً هم‌سنگران و هم‌رزمان شما هستند.

 یکی از بهترین و هوشمندانه‌ترین کارهای بزرگ امام عزیزمان، تعیین روز ارتش بود؛ این کار همچنان‌که پایه‌ی ارتش را محکم کرد، ریشه‌ی ارتش را در [این] سرزمین مستحکم کرد، خیلی از توطئه‌گران و خیال‌پردازان را مأیوس کرد؛ آنها فکرهای دیگری کرده بودند. تعیین روز ارتش از طرف امام به این معنا بود که انقلاب و نظام جمهوری اسلامی، ارتش را با همین هویّت، با همین مجموعه قبول دارد و تأیید میکند. خب، آن هویّت از لحاظ مردم‌شناسی، انسان‌شناسی و تشکیلات‌شناسی قابل تأمّل بود؛ یعنی یک بدنه‌ی مسلمان و مؤمن مثل بقیّه‌ی مردم و یک رأس نامطمئن و احیاناً خُلَل‌وفُرَجی در درون سازمان؛ این‌جوری بود. امّا امام برای اینکه هرگونه توطئه‌ای را در مورد نیروهای مسلّح و ارتش جمهوری اسلامی خنثی بکند، روز ارتش را معیّن کرد؛ یعنی من همین ارتش را، با همین خصوصیّاتش قبول دارم و نظام اسلامی [هم] قبول دارد. حالا بنده که ده‌ها بار، ده‌ها جلسه در خصوصیّات ارتش با امام (رضوان‌الله‌علیه) صحبت خصوصی کرده بودم -یا دو به دو یا با حضور بعضی دیگر- میدانم این فکر قلبی و عمیق امام بود که باید ارتش را حمایت کرد، باید ارتش را حفظ کرد، باید ارتش را تقویت کرد که انصافاً فکر درستی بود.

 همین ارتش در همه‌ی قضایای بعد از انقلاب درخشید؛ حالا [اگر] انسان بخواهد یکی یکی بعضی از قضایا را بیان کند دشوار میشود. مثلاً در مقابل توطئه‌های درون‌ارتشی، بیش از همه، خود ارتش ایستاد؛ این خیلی مهم است. خیلی‌ها بودند -الان هم هستند- که در سازمانهای وابسته‌ی به نظام جمهوری اسلامی از درون میخواهند اختلال به وجود بیاورند؛ خب آن روز بیشتر هم بود؛ هم انگیزه‌ها بیشتر بود، هم تلاشها بیشتر بود. میخواستند از درونِ ارتش، برای ارتش مشکل درست کنند؛ یعنی از ارتش یک هویّتی ناسازگار با نظام اسلامی بسازند؛ کسانی میخواستند این کار را بکنند. آن کسی که بیش از همه با این انگیزه، با این اخلال مواجه شد و مقابله کرد، خود ارتش بود! هیچ نیروی بیرون ارتشی -چه نیروی اطّلاعاتی، چه نیروی نظامی- نمیتوانست با یک‌چنین توطئه‌ای در مقابل نیروهای مسلّح مقابله کند؛ خود ارتش میتوانست، خود ارتش هم ایستاد. حالا این یک نمونه؛ ازاین‌قبیل فراوان است.

 تجربه‌ی ارتش در دوران دفاع مقدّس، تجربه‌ی انصافاً افتخار‌آمیزی است. این را بنده که از نزدیک شاهد بودم، دارم به شما میگویم. خیلی‌ از شما جوانید و آن دوران را درک نکردید -یا در ارتش نبودید، [حتّی] بعضی‌هایتان متولّد نشده بودید- ما خب از نزدیک میدیدیم؛ ارتش نقشهای خوبی ایفا کرد و جلوه‌های خوبی نشان داد؛ حالا غیر از نقش ایفا کردن در زمینه‌ی نبرد و رزم و کارهای جنگی، یک‌ چیزهای شیرینی از خود نشان داد. مثلاً باز از باب مثال اگر عرض کنم، افرادی از ارتش نشان دادند که در یک سطوح بالای معنوی و اخلاقی قرار دارند؛ این را عملاً نشان دادند. خب در مقام حرف همه‌مان حرف میزنیم؛ بنده را هم که از خدا و قیامت و بهشت و جهنّم این‌همه میگویم، باید در هنگام حادثه امتحان کرد، تجربه کرد و دید چقدر واقعاً از خدا میترسم، چقدر ملاحظه میکنم، چقدر از جهنّم [میترسم]؛ این است دیگر؛ باید در عمل مشاهده کرد.

 ما آدمهایی را در ارتش داشتیم و داریم که اینها در عمل نشان دادند که در سطوح بالای معنویّتند؛ یکی‌اش همین صیّاد شیرازی، یکی‌اش همین بابایی. ازاین‌قبیل کم نداریم؛ حالا این افراد معروف و نامدار را من اسم آوردم؛ ازاین‌قبیل زیاد داریم. بنده نمونه‌هایش را در خود اهواز که مدّتی آنجا بودیم دیدم و از نزدیک مشاهده کردم. من بارها گفته‌ام اینها را که نیمه‌ی شب بود، بنده از یک تیپی در اهواز -که به‌قدر یک گردان بیشتر استعداد نداشت- داشتم بازدید میکردم، پهلوی تانک، نظامیِ مسئول تانک ایستاده بود نماز شب میخواند. چه کسی در آن بیابان، در آن هوای سرد به این فکر می‌افتاد؛ نیمه‌ی شب، وسط زمستان ایستاده بود و نماز شب میخواند. آن‌وقت‌ها هنوز این حرفهایی که حالا رایج است، گریه‌ها و بچّه‌های بسیجی و مانند اینها، خیلی باب نشده بود که ما اینها را از نزدیک دیدیم. یا به‌نظرم آن سرگردی یا سرهنگ دوّمی بود که آمد پیش من با حال تأثّر و نزدیک به گریه، که بنده خیال کردم میخواهد از من درخواست کند که به او مرخّصی بدهیم؛ مثلاً نگرانی دارد و میخواهد مرخّصی بگیرد و از اهواز برود. آمده بود و درخواستش این بود که شماها یک کاری بکنید که شبها که این جوانهای داوطلب با آقای چمران میروند برای به قول خودشان شکار تانک، من هم با اینها بروم. میشد فکرش را بکنید؟ یک افسرِ ارشد -حالا درجه‌اش درست یادم نیست؛ بگویید سرهنگ دوّمی بود، در همین حدودها- می‌آید و داوطلبانه میخواهد با جوانهای بسیجی که از تهران آمده‌اند و میخواهند شبها بروند در تاریکی یا با استفاده‌ی از تاریکی، ضربه‌های نقطه‌ای به دشمن بزنند -آن‌وقت این‌جوری بود، اوایل جنگ این‌جوری بود- همکاری [کند] و ازاین‌قبیل.

 خب، ارتش هویّت خودش را نشان داد. من میخواهم به شما این را عرض بکنم، امروز ارتش ما یک ارتش فکری، یک ارتش معنوی و یک ارتش دارای انگیزه‌های پاک و مقدّس است؛ این خیلی باارزش است. [اگر] شما نگاه کنید به نیروی نظامی خیلی از این کشورها، [می‌بینید که] درندگی و وحشی‌گری و سبعیّت کأنّه جزو ذاتشان است. نیروی نظامی که از او توقّع آن‌جور برخوردها میرود، بتواند در میان خود، افراد اخلاقی، افراد پاک، افراد والا، جوانهای مؤمن، انگیزه‌های پاک، در بخشهای مختلف ارتش تربیت کند، [خیلی باارزش است] که این را امروز ما داریم مشاهده میکنیم. این به نظر من یکی از مهم‌ترین آثار کاری بود که امام بزرگوار در تعیین روز ارتش کرد.

 خب، پیام من به همه‌ی آحاد ارتش این است که قدر این موقعیّت را بدانند، قدر این‌جور خدمت کردن را بدانند. خدمت رزمی میکنید در یک سازمان رزم، حضور فعّال دارید، خدای متعال [هم] این را پای شما به‌عنوان حسنه مینویسد و ثواب میکنید؛ این خیلی چیز باارزشی است، قدر این را بدانید؛ این حالت را حفظ کنید. آمادگی‌های معنوی و روحی و انگیزه‌ایِ خودتان و عناصر زیردستتان را روزبه‌روز افزایش بدهید.

 امنیّت برای یک کشور خیلی مهم است. گاهی در یک کشوری نان نیست، قحطی است، مشکلات هست، ناامنی [هم] هست؛ اگر به مردم بگویند نان میخواهید یا امنیّت، قطعاً امنیّت را ترجیح میدهند؛ یعنی همان چیزی که دخالت ابرقدرت‌ها در منطقه‌ی ما و خیلی از مناطق دیگر موجب شده است که ضعیف شده. یعنی فرض بفرمایید اتوبوسی که حرکت میکند از یک جا به جای دیگر، خاطرجمع نیست که ساکنان آن و کسانی که در آن سوار هستند، بتوانند بسلامت به مقصد برسند و مورد تهاجم دشمن قرار نگیرند؛ در خیابانها همین‌جور، داخل منازل همین‌جور؛ اینها مهم است. امنیّت خیلی مهم است. نقش نیروهای مسلّح در ایجاد امنیّت نقش مهمّی است. ارتش ممکن است هیچ تحرّکی هم از لحاظ امنیّتی نداشته باشد، امّا هرچه شما مقتدرتر و قوی‌تر باشید، نفْس اقتدارِ ارتش در کشور ایجاد امنیّت میکند. امنیّتِ کشور را نیروهای مسلّح و اقتدار آنها و توانایی‌های آنها و پُرانگیزگی آنها تأمین میکند. این ازجمله‌ی مسائل مهم است.

 پیغام من به همه‌ی عناصر ارتشی این است که هرچه میتوانند، این توانایی‌ها را افزایش بدهند؛ هرکسی در هرجا که هست. حتّی یک نگهبان ساده‌ای هم که یک پُست نگهبانی دارد، میتواند در تقویت ارتش مؤثّر باشد. یعنی وقتی خوب نگهبانی داد، دچار کسالت نشد، چشمانش را تیز در جایی که باید بچرخانَد چرخاند، این به همان اندازه دارد کمک میکند به تقویت سازمان مسلّح؛ چه ارتش باشد، چه سپاه باشد، چه هر سازمان دیگری باشد؛ تا برسد به فرماند‌هان، تا برسد به سازندگان، تا برسد به نگه‌دارندگان، تا برسد به انبارداران، تا برسد به تولیدکنندگان، و تا برسد به طرّاحان و راهبردسازان و مانند اینها. اینها همه میتوانند تأثیر داشته باشند در تقویت سازمان نظامی. بنابراین این را قدر بدانید که هرکدامتان هر حرکتی را در این جهت انجام بدهید، کاری مطابق رضای الهی و یک حسنه‌ای انجام داده‌اید.

 و انسانهای برجسته‌ای را که میتوانند الگو باشند، در بین خودتان افزایش بدهید؛ یعنی همه سعی کنند. یعنی واقعاً شهید بابایی الگو است؛ یک الگوی اخلاقی و نه صرفاً یک الگوی نظامی، یک انسان مقدّس است؛ شهید صیّاد همین‌جور؛ و خیلی‌های دیگر از اینهایی که حالا اسم بعضی‌شان را هم انسان به یاد نمی‌آورد و بعضی را اصلاً نمی‌شناسیم، فراوان در ارتش وجود داشته‌اند و حضور داشته‌اند. این نمونه‌ها را روزبه‌روز در داخل این سازمان مُعظَم و محترم و دارای شوکت مادّی و معنوی افزایش بدهید.

 خب، گفته شد که [لشکریان] حصار اَمنند؛ حُصونُ الرَّعیّة. این نکته مهم است که بدانیم حصنِ رعیّت و حصارِ رعیّت فقط نیروهای مسلّح نیستند، نیروهای مسلّح ازجمله‌ی مهم‌ترین حصارهای امنیّتِ رعیّتند؛ که این هم به‌اذن‌الله [است]؛ فَالجُنودُ بِاِذنِ اللهِ حُصونُ الرَّعیَّة.(۲) دستگا‌ه‌های مختلف همه میتوانند در این جهت با ارتش همراه و همگام باشند؛ دستگا‌ه‌های اقتصادی، دستگاه‌های فرهنگی، دستگاه‌های آموزشی، دستگاه‌های تحقیقاتی؛ مجموعه‌ی کشور. آنچه ما از دستگاه‌های مختلف انتظار داریم، همین است؛ همه سعی کنند مانند حِصن و حصاری، مانند یک حاجب(۳) در مقابل تهاجمات دشمن برای کشورشان و برای ملّتشان عمل کنند، کار کنند، فعّالیّت کنند؛ چه مجموعه‌ی اقتصادی، چه مجموعه‌ی فرهنگی، چه مجموعه‌های علمی و تحقیقاتی، و چه مجموعه‌های نظامی؛ هدف همه این باشد. کارها مختلف است امّا هدف یکی است. بنابراین اگر هدف، حفظ و حراست از امنیّت ملّی، از عزّت ملّی، از توسعه و پیشرفت کشور، از حفاظت کشور از شرّ دشمنان باشد، آن‌وقت سازمانهای نظامی و سازمانهای دانشگاهی و سازمانهای تحقیقاتی و سازمانهای فرهنگی و سازمانهای اقتصادی، همه‌و‌همه درواقع نیروهای عظیمی هستند که دارند با هم کار میکنند؛ به یکدیگر کمک میکنند، همدیگر را تکمیل میکنند، به چشم رقابت به هم نگاه نمیکنند، به چشم حسادت به هم نگاه نمیکنند. [در این صورت] در کشور یک چنین انسجامی به وجود می‌آید. این آن چیزی است که ما روی آن تکیه میکنیم.

 بنده شعارهای اقتصادی را در این دو سه سال اخیر برجسته کرده‌ام، برای اینکه احساس کردم دشمن از این ناحیه میخواهد ضربه بزند به این مجموعه‌ی عظیم ملّی. وقتی ما مشکل اقتصادی داشته باشیم، بخشهای مختلف نخواهند توانست کارهای درست خودشان را انجام بدهند، لذا باید ببینیم در این مجموعه‌ی وظایفی که بر عهده‌ی مسئولان کشور، دولت، قوای سه‌گانه و سازمانهای مختلف است، آن نقطه‌ی حسّاس و کلیدی، امروز چیست؟ ممکن است امروز یک نقطه‌ی کلیدی باشد، فردا نقطه‌ی دیگری نقطه‌ی کلیدی‌ باشد. امروز تقویت اقتصادی در کشور، یک نقطه‌ی کلیدی و دارای اولویّت است؛ لذاست که بنده روی این تکیه میکنم، روی معیشت مردم تکیه میکنم، روی معیشت کارکنان دستگاه‌های مختلف تکیه میکنم، روی معیشت کارکنان نیروهای مسلّح تکیه میکنم؛ اینها باید دنبال بشود، اینها باید با جدّیّت دنبال بشود؛ این به عهده‌ی مسئولین است. مسئولان اگر انگیزه‌های دشمن را نگاه کنند، انگیزه‌ی بیشتری برای این کار پیدا میکنند. ما وقتی حرفهای دشمنانمان را مطالعه میکنیم یا گوش میکنیم، می‌بینیم که آنها اتّفاقاً روی همین نکته تکیه دارند میکنند تا بلکه بتوانند از نقطه‌ضعف اقتصادی و کمبودهای اقتصادی برای تخریب، برای اخلال استفاده کنند. خب، وقتی انسان این را میفهمد، انگیزه‌اش بیشتر میشود برای اینکه مسئله را جدّی بگیرد.

 اقتصاد مقاومتی که ما مطرح کردیم -که یک مجموعه‌ی کار است، یک مجموعه‌ی حرکت و اقدام است- چند نقطه‌ی کلیدی برای امروز و فردای نزدیک ما دارد که همان مسئله‌ی اشتغال است و مسئله‌ی تولید است. بنده به مسئولین هم، از نزدیک، به‌طور خصوصی، به‌طور مشروح، اینها را بیان کردم؛ اینها حرفهای من نیست؛ من که اقتصاددان نیستم؛ این حرف کارشناسان اقتصادی است، این حرف افراد زبده و برجسته‌ای است که در این زمینه فعّالند و به ما مشورت میدهند؛ بنده هم نگاه میکنم سطح کشور را، میبینم این اولویّت است. دشمن راه‌های طمعش را پیدا میکند. ما باید نگاه کنیم ببینیم انگیزه‌ی دشمن چیست، آن نقطه‌ی ضعفی که ممکن است دشمن از آن به ما ضربه بزند کجا است، آن را مسدود کنیم، آن را ببندیم؛ توقّع بنده از مسئولین گوناگون بخشهای مختلف این است. مسئله‌ی اقتصاد ازاین‌جهت جزو مسائل با اولویّت درجه‌ی یک است.

 البتّه ما نقطه‌ی قوّت خیلی داریم. نقطه قوّتهای نظام جمهوری اسلامی و ملّت ایران ازلحاظ کیفیّت و کمّیّت، به‌طور مضاعف بیش از نقاط مشکل‌دار و نقاط ضعف است. خیلی نقطه‌های قوّت عجیب و فراوانی در ما هست که همین نقاط قوّت، موجب شده است که کشور و نظام اسلامی با وجود دشمنی‌های عجیب‌و‌غریب که با آن شده است و میشود و خواهد شد، بتواند سربلند و با عزّت بِایستد و در مقابل دشمنان تسلیم نشود.

 ببینید! شگرد کار ابرقدرت‌ها و قدرتهای بزرگ متجاوز تشر زدن است؛ این را بارها ما گفته‌ایم. قدرتهای متجاوزی که میخواهند در همه‌جا دست دراز کنند و همه‌جا دخالت کنند و به همه‌ی کشورها کار داشته باشند و در همه‌ی کشورها برای خودشان منافع تعریف کنند و اگرچنانچه آن منافع به هم خورد، بگویند فلان دولت، فلان کشور، فلان نظام با منافع ما برخورد کرده -یعنی در هر کشوری، در هر منطقه‌ای برای خودشان منافع تعریف میکنند بدون حق، بدون منطق، بدون یک استدلال صحیح؛ ابرقدرت‌ها این‌جوری هستند-، برای اینکه بتوانند این منافع را تأمین کنند و دولتهای هر منطقه‌ای را بتوانند وادار به اطاعت کنند، از خودشان بزرگ‌نمایی میکنند، تشر میزنند، اخم میکنند. یادتان هست اخمهایی که بعضی از دولتهای قبلی آمریکا میکردند، حالا هم یک‌جور دیگر.

 برای یک کشور بدترین موقعیّت این است که مسئولین کشور از اخم و تهدید و تشر دشمن بترسند؛ اگر ترسیدند، در واقع در را برای ورود او و دخول او و تجاوز و تعرّض او باز کرده‌اند. کار را با عقل و با منطق و با حکمت باید انجام داد، در این تردیدی نیست، امّا با شجاعت باید انجام داد؛ با ترسیدن، با دلهره، با تحت تأثیر تشر و بداخلاقی و اخم و گرهِ ابروان قدرتمندان صاحب قدرت در دنیا قرار گرفتن، تحت تأثیر اینها واقع شدن، اوّل بدبختی است. خب کسی میخواهد بترسد، بترسد امّا از طرف مردم نترسد؛ به حساب مردم نترسد. ملّت ایستاده‌اند. اگر ملّت ایستاده نبود، از سال ۱۳۵۷ تا امروز که حدود چهل سال دارد میگذرد و انواع و اقسام توطئه‌ها علیه ما به کار گرفته شده است و پول خرج شده و سلاح تولید شده و تهدید و سیاست و مانند اینها؛ اگر بنا بود که جمهوری اسلامی از اینها ملاحظه میکرد، میترسید، عقب‌نشینی میکرد، باید اثر و نشانی از ایران و ایرانی باقی نمیماند. دشمن -چه آمریکا و چه بزرگ‌تر از آمریکا- در مقابل نظامی که با مردم خود متّصل است، مردم خود و ملّت خود را دوست میدارد و ملّتش او را دوست میدارند، در مقابل یک چنین نظامی و یک ‌چنین مردمی که در مقابل دشمن مقاومند، هیچ غلطی نمیتواند بکند.

 البتّه در دشمنی اینها هیچ تردیدی نیست؛ در اینکه تدبیر میکنند، فکر میکنند، دشمنی میکنند، دستگاه‌های مختلفشان را به کار می‌اندازند؛ در تمام این مدّت قریب چهل سال، این دشمنی‌ها بوده؛ هر دولتی سر کار بوده، این دشمنی‌ها را کرده‌اند. اینکه بگوییم با فلان آدم موافقند، با فلان آدم مخالفند، از فلان آدم ملاحظه میکنند، نخیر. زمان امام (رضوان‌الله‌علیه) همین دشمنی‌ها بود، بعد از رحلت امام که بنده مسئولیّتی پیدا کردم، همین دشمنی‌ها بود، تا امروز هم هست. دولتهای مختلف با مذاقهای مختلف، با سلیقه‌های مختلف آمدند، رفتند، و در همه‌ی این احوال این دشمنی‌ها بوده. آن چیزی که جلوی این دشمنی‌ها را توانسته است بگیرد، اقتدار ملّت ایران، ایستادگی ملّت ایران، تأثیرناپذیری ملّت ایران از تشر ابرقدرتانه‌ی آمریکا و امثال آمریکا و بعضی کشورهای اروپایی و مانند اینها بوده؛ این باید ادامه پیدا کند؛ و این اگر بنا شد ادامه پیدا کند -که باید این حالت، این روحیه، این اقتدار ادامه پیدا کند- یک بخش مهمّش به ‌عهده‌ی شما است که ارتش جمهوری اسلامی هستید، بخش عمده‌ای مربوط به اقتصادیّون است، بخش عمده‌ای مربوط به عناصر مربوط به فرهنگ و آموزش و مانند اینها است، بخش بسیار مهمّی مربوط است به کسانی که متصدّی کارهای علمی و تحقیقات و علم و پیشرفت علمی و مانند اینها در کشور هستند. همه باید دست به دست هم بدهند؛ خدای متعال هم کمک خواهد کرد، همچنان‌که تا امروز کمک کرده.

 رحمت خدا بر شهیدان عزیز ما. امروز خانواده‌های بعضی از شهدای عزیز ارتش هم اینجا حضور دارند. این شهیدان هرگز از یاد ما نخواهند رفت؛ شهیدان از یاد ملّت ایران نخواهند رفت و مردم عزیز ایران، ملّت بزرگ ایران با روحیه‌ی ارادت به شهیدان و گرایش به شهیدان، فعّالیّت خواهند کرد.

 خب، الحمدلله به یک نحوی گردونه‌ی انتخابات هم به راه افتاده است؛ اگرچه هنوز به قسمت اصلی انتخابات نرسیده‌ایم امّا مقدّمات انتخابات شروع شده. انتخابات یکی از افتخارات ملّت ایران است. این انتخابات مایه‌ی عزّت و سربلندی و روسفیدی ملّت ایران در دنیا پیش ملّتها است. همه‌ی بدخواهان و دشمنان اسلام سعی میکردند دین و اسلام و معنویّت را نقطه‌ی مقابل مردم‌سالاری نشان بدهند؛ جمهوری اسلامی نشان داد که نخیر، ما چیزی داریم به نام «مردم‌سالاری اسلامی»؛ مردم‌سالاری است و درعین‌حال اسلامی است و از هم تفکیک‌پذیر هم نیست. این انتخابات نشان‌دهنده‌ی این است: مردم‌سالاری اسلامی. مایه‌ی افتخار است، مایه‌ی روسفیدی است، مایه‌ی عزّت است، مایه‌ی قدرت است؛ ملّت هم در انتخابات احساس میکنند که کلید کارهای کشور دست خودشان است. احساس میکنند آنها هستند که میتوانند معیّن کنند عناصر اصلی کشور را؛ این خیلی مهم است.

 البتّه تا روز انتخابات مجال هست و اگر زنده بودیم باز عرایضی عرض خواهم کرد به‌مناسبت‌های دیگر، [امّا] آنچه امروز عرض میکنم این است: همه باید قدر انتخابات را بدانند؛ دولتی‌ها بدانند، نامزدهای انتخاباتی بدانند، مردم بدانند، دست‌اندرکاران خود انتخابات بدانند؛ قدر انتخابات را بدانند. انتخابات را گرامی بداریم. انتخابات باید سالم، با امنیّت، با سلامت و با گستردگی انجام بگیرد. اگرچنانچه این اتّفاق افتاد که ان‌شاءالله به توفیق الهی همین‌جور هم خواهد شد علی‌رغم دشمنانی که دائم وسوسه میکنند، دائم زمزمه میکنند -کسانی که این رادیوهای بیگانه و رسانه‌های بیگانه را می‌بینند که امروز دیگر رادیو در مقابل گستره‌ی رسانه‌ها چیز کوچکی است، میدانند که دشمنان چطور دارند وسوسه میکنند که یک‌جوری انتخابات را خراب کنند- و ملّت ایران ان‌شاءالله با همین بیداری، با همین هوشیاری که همیشه نشان داده‌اند در مقابل این حرکت خصمانه، همین‌جور ان‌شاءالله پیش بروند و یک انتخابات گسترده، بانشاط، با شور و شوق و سالم و همراه با امنیّت ان‌شا‌ءالله اتّفاق بیفتد، این برای کشور یک ذخیره‌ای خواهد بود و خود این، کشور را مصونیّت بسیاری خواهد داد که امیدواریم ان‌شاءالله همین‌جور هم بشود.

والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته


۱) در ابتدای این دیدار، امیر سرلشکر عطاءالله صالحی (فرمانده ارتش جمهوری اسلامی ایران) گزارشی ارائه کرد.
۲) نهج‌البلاغه، نامه‌ی ۵۳
۳) نگهبان، دربان
لینک بیانات درسایت اقا:

 http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=36242

 


برچسب‌ها:

تعدادی از ایرانی‌هایی که عاشق دفاع از حرم بودند، به راه‌های مختلف حتی با صدور شناسنامه افغانستانی و تغییر چهره و لهجه به جمع مدافعان حرم افغانستانی لشکر فاطمیون پیوستند و همراه با برادران افغانستانی خود جانشان را فدای دفاع از حرم کردند.

«ایرانی»هایی که برای دفاع از حرم، «افغانستانی» شدند
به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، هسته اولیه لشکر فاطمیون توسط تعدادی از مجاهدان افغانستانی در سال 92 تشکیل شد. مجاهدانی که روزی در مبارزه علیه شوروی و طالبان در افغانستان حضور داشته و ساکن ایران شده بودند هیئت هفتگی تشکیل دادند که با رسیدن خبر حمله نیروهای تکفیری به حرم‌های مطهر در سوریه این گروه آمادگی خود را جهت دفاع از حرم‌های اهل بیت(ع) اعلام کردند.
 
در ابتدا گروهی متشکل از 22 نفر به سوریه اعزام شدند. ابوحامد، شهید سید حسین حسنی، شهید فاتح و شهید رضا اسماعیلی از اعضای این گروه 22 نفره بودند. دلاورمردی‌ها و رشادت‌های نیروهای فاطمیون در سوریه سبب شد تا گروه چند نفره بعد از مدتی به لشکری بزرگ در خط اول جبهه مقاومت علیه تفکیری‌ها تبدیل شوند. از آغاز حضور افغانستانی‌های لشکر فاطمیون در سوریه بسیاری از جوانان افغانستانی و حتی ایرانی خود را به این لشکر رساندند تا نامشان در دفتر مدافعان حرم حضرت زینب(س) قرار بگیرد.
 
پیوند فرهنگی ایران و افغانستان به واسطه زبان، فرهنگ، دین و مسلک این دو کشور به سال‌های دور برمی‌گردد. زمانی که سیاست‌های انگلیس مرزهای افغانستان را که آن روز جزوی از خاک ایرانی بود جدا کرد. با شروع جنگ سوریه بار دیگر این پیوند دیرینه بین ایران و افغانستان قوت گرفت. 
 
برخی از ایرانی‌ها به هر طریق ممکن حتی با گرفتن شناسنامه افغانستانی و کارت اقامت سعی کردند تا با ورود به لشکر فاطمیون جزو مدافعان حضرت زینب(س) شوند و عاشقانی فارغ از نام و نشان و در گمنامی به اسم مدافعان افغانستانی در جبهه‌های نبرد حضور دارند. تعدادی از این رزمندگان عاشق در طول چند سال حضور فاطمیون در جبهه‌های نبرد به فیض شهادت نائل آمدند.
 
شهید سید مصطفی صدرزاده، برادران شهید مصطفی و مجتبی بختی، شهید جواد محمدی، شهید محمد سخندان، شهید حسن قاسمی دانا، شهید محمد مهدی مالامیری، شهید شیخ علی تمام زاده از جمله شهدایی هستند که به هر طریقی خود را به صف رزمندگان مدافع افغانستانی‌های مدافع حرم رساندند.
 
شهیدان مصطفی و مجتبی بختی دو برادر شهیدی بودند که به نام مدافعان افغانستانی در سوریه حضور یافتند و باهم به شهادت رسیدند. این دو شهید زمانی که نتوانستند از شهر محل سکونت خود مشهد به سوریه بروند با نام مستعار و از قم برای دفاع از حرم اعزام شدند.
 
شهید مصطفی صدرزاده در سوریه با تیپ فاطمیون که بعدها به لشکر ارتقا یافت آشنا شد و با وساطت شهید ابوحامد وارد فاطمیون شد. بعد از مدتی برای مرخصی به ایران برگشت اما برای بازگشت به سوریه دچار مشکل شد. فاطمیون اجازه حضور غیرافغانستانی را در بین خود نداشتند برای همین شهید صدرزاده تصمیمی گرفت که زبان افغانستانی یاد بگیرد و این بار با شناسنامه‌ای افغانستانی وارد فاطمیون شد. وی محرم سال گذشته در حالی که فرماندهی گردان عمار این لشکر را بر عهده داشت به شهادت رسید.
 
شهید محمد مهدی مالامیری از روحانیون و مدرسین جامعه المصطفی قم بود که به عنوان مبلغ در لشکر فاطمیون حضور داشت. حجت الاسلام مالامیری در عملیات بصرالحریر در 30 فروردین سال 94 به شهادت رسید و پیکرش مفقود ماند.
 
شهید حاج علی تمام زاده که به نام ابوهادی در بین رزمندگان فاطمیون مشهور بود به عنوان مبلغ در جبهه سوریه حضور یافت. دیدن مظلومیت‌های رزمندگان شیعه افغانستانی سوریه و احساس تکلیف او نسبت به حملات تکفیری‌ها علیه مردم سوریه او را به جبهه‌های این کشور رساند. شیخ ابوهادی در محرم سال 94 به آرزوی خود یعنی شهادت رسید.
منبع: دفاع پرس

برچسب‌ها:
[ جمعه 25 فروردين 1396برچسب:ainhd lnhtu pvl , shahid, google,com,yjc,ir,شهدای مدافع حرم ,فاطمیون, ] [ 16:17 ] [ محمد سترگ ]

 

سپهبد علی صیاد شیرازی
Ali Sayad Shirazi 4.jpg
شناسنامه
نام کامل علی صیاد شیرازی
تاریخ تولد ۲۳ خرداد ۱۳۲۳
محل تولد شهرستان درگز، ایران
تاریخ کشته‌شدن ۲۱ فروردین ۱۳۷۸ (۵۴ سال)
محل کشته‌شدن تهران، ایرانFlag of Iran.svg
نحوه کشته‌شدن ترور توسط سازمان مجاهدین خلقLogo of the People's Mujahedin of Iran.svg
محل دفن تهران
اطلاعات نظامی
درجه Sepahbod.png سپهبد
فرماندهی IIGF-Seal.svg فرمانده آتشبار گ ۳۱۷ توپخانه ل ۸۱ زرهی کرمانشاه
Seal of the Islamic Republic of Iran Army.svgIRI.Army Ground Force Seal.svg فرمانده عملیات غرب کشور
Seal of the Army of the Guardians of the Islamic Revolution.svg عضویت در ستاد مرکزی سپاه پاسداران
Seal of the Islamic Republic of Iran Army.svgIRI.Army Ground Force Seal.svg فرمانده نیروی زمینی ارتش ایران
Emblem of Iran.svg عضو شورای عالی دفاع
Seal of the General Staff of the Armed Forces of the Islamic Republic of Iran.svg معاونت بازرسی ستاد کل نیروهای مسلح
Seal of the General Staff of the Armed Forces of the Islamic Republic of Iran.svg تأسیس قرارگاه حمزه سیدالشهداء
Seal of the General Staff of the Armed Forces of the Islamic Republic of Iran.svg جانشین رئیس ستاد کل نیروهای مسلح
رسته نظامی IRI.Army.General.Badge.svg فرماندهی و ستاد
طول خدمت ۳۲ سال
نشانهای لیاقت Fath Medal 1st Order.jpg Fath Medal 1st Order.jpg دو نشان درجه ۱ فتح
عملیاتهای مهم طریق‌القدس، فتح‌المبین،
 
بیت‌المقدس، والفجر ۱،
 
والفجر ۴، والفجر ۸،
 
خیبر، بدر، قادر
عملیات مرصاد


سپهبد علی صیاد شیرازی (۲۳ خرداد۱۳۲۳–۲۱ فروردین ۱۳۷۸)[۱] فرمانده اسبق نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران و عضو شورای عالی دفاع بوده‌است. او متولد روستای کبودگنبد شهرستان درگز استان خراسان رضوی است. وی یکی از فرماندهان جنگ ایران و عراق بود. صیاد شیرازی پس از ۳۲ سال خدمت در یگانهای مختلف نیروی زمینی ارتش در تهران و مقابل درب منزلش، به دست نیروهای مسلح سازمان مجاهدین خلق، ترور شد. مراسم تدفین او با حضور سید علی خامنه‌ای، فرمانده کل قوا و جمعی از فرماندهان یگانهای مختلف نیروهای مسلح ایران و مردم برگزار شد.

 

 

زندگی شخصی[ویرایش]

تولد[ویرایش]

علی صیادشیرازی در سال ۱۳۲۳ در[۲] شهرستان درگز از توابع استان خراسان رضوی متولد شد[۳][۴][۵] مادرش شهربانو و پدرش زیاد نام داشت. مادرش اهل انارک از توابع نایین و پدرش، که از عشایر قشقایی[۲] بود، به استخدام ژاندارمری درآمد و سپس به ارتش منتقل شد. او به همراه پدر و خانواده، مانند دیگر خانواده‌های نظامیان، از شهری به شهری مهاجرت می‌کرد. شهرهای مشهد، گرگان، شاهرود، آمل، گنبد و سرانجام گرگان محلّ پرورش وی شدند.[۲]

مادر وی، حاجیه شهربانو شجاع، روز ۴ مرداد ۱۳۹۵ درگذشت.

تحصیلات و ازدواج[ویرایش]

علی صیاد شیرازی، در سال ۱۳۴۰ برای ادامه تحصیل به تهران آمد[۶] و سال ششم متوسطه را در تهران گذراند و در سال ۱۳۴۲ موفق به اخذ دیپلم گردید.[۲] در سال ۱۳۴۳ در کنکور دانشکده افسری شرکت کرد و پذیرفته شد و سرانجام در مهرماه ۱۳۴۶ در رسته توپخانه دانش‌آموخته شد و با درجه ستوان دومی وارد ارتش گردید.[۲][۴] پس از طی دوره آموزشی در شیراز و اصفهان به لشکر تبریز و سپس لشکر زرهی کرمانشاه منتقل شد.[۲]

او در سال ۱۳۵۰ برای گذراندن دوره آموزش زبان انگلیسی به تهران منتقل شد و پس از پایان کلاس به موجب تسلط بالایی که به دست آورده بود، از استادان زبان انگلیسی ارتش شد. وی زمانی که تصمیم داشت با دختر عموی خود، عفت شجاع، ازدواج کند، با مخالفت ارتش حکومت پهلوی روبرو شد. حکومت پهلوی دلیل مخالفتش را سابقه مبارزاتی پدر عفت شجاع با حکومت مطرح کرد. اما سرانجام در اثر اصرار ستوان شیرازی، ارتشحکومت پهلوی با این ازدواج موافقت کرد.[۷]

وی در سال ۱۳۵۲ برای تکمیل تخصص‌های توپخانه از طرف ارتش به آمریکا اعزام شد[۸] تا دوره هواسنجی بالستیک را بگذراند. او این دوره آموزشی را در شهر فورت سیل در ایالت اوکلاهما، در منطقه‌ای نظامی، با موفقیت طی کرد و پس از گذراندن دوره، با تخصصی جدید به ایران مراجعت کرد.[۲][۶]

ارتش برای استفاده از دانش نظامی ستوان، او را در سال ۱۳۵۳ به اصفهان (مرکز توپخانه) منتقل کرد.[۲][۳]

مبارزات سیاسی[ویرایش]

پیش از انقلاب علی در اصفهان با یافتن دوستان جدید مطالعات مذهبی خود را پی گرفت و شخصیت سیاسی خویش را بارز ساخت و در نامه‌ای که برای سرگرد محمد مهدی کتیبه، یکی از افسران مذهبی، ارسال کرد این جمله را نوشت: «در مورد برنامه‌های مذهبی بحمدالله پیش می‌رویم مخصوصاً در آن قسمت که می‌دانید». این جمله حساسیت ضد اطلاعات را برانگیخت و از آن پس وی تحت مراقبت قرار گرفت. آنها پس از تحقیق و مراقبت متوالی، او را «متعصب مذهبی» معرفی کردند و مراقبت از وی را شدت بخشیدند.[۲]
سروان صیاد در اواخر حکومت پهلوی به دلیل این که در بین افسران، ضدیت با حکومت وقت می‌کرد و از مخالفان حکومت پهلوی بود، ضد اطلاعات از قرار دادن جنگ‌افزار در اختیار وی ممانعت کرد و اعلام نمود که از واگذاری مشاغل حساس به او خودداری شود. سرانجام سروان در ۱۹ بهمن دستگیر و زندانی شد و در آستانه پیروزی انقلاب، در بهمن ۱۳۵۷ آزاد شد.[۲][۴][۶]

بعد از انقلاب صیاد شیرازی پس از پیروزی انقلاب با رحیم صفوی و شخصی به نام احمد سالک آشنا می‌شود و با یکدیگر از پادگانهای اصفهان حفاظت می‌کنند.[۴]

مسئولیت‌ها[ویرایش]

 
اعطای سردوشی به سربازان
 
سان دیدن از سربازان

وی پس از پیروزی انقلاب ایران، در بحبوحهٔ غائله سال ۱۳۵۸ ضد انقلاب در کردستان، به فرماندهی عملیات شمال غرب کشور برگزیده شد و در نبردهای کردستان به همراه دکتر مصطفی چمران نقش مهمی ایفا نمود.[۳]

پس از حوادث کردستان، صیاد با درجه سرگردی به همراه رحیم صفوی به غرب اعزام می‌شود و با همکاری ارتش و سپاه سنندج را فتح می‌کنند. این عملیات در کردستان موجب می‌شود تا او با درجه سرهنگی به فرماندهی عملیات غرب منصوب شود. در سردشت یک گروه ۵۰۰ نفری تحت فرماندهی او در کمین دشمن افتاده و با ۴۵۷ نفر کشته و تلفات تجهیزاتی شکست سختی به بار آورد. در پاسخ به سوالات فرماندهٔ کل قوا بنی صدر در مورد تلفات، صیاد شیرازی پاسخ می‌دهد که آنان به بهشت می‌روند و برای جبران شکست درخواست استفاده از بمب ناپالم می‌کند که با خشم شدید و مخالفت بنی صدر مواجه می‌شود.[۹] این اختلافات موجب خلع دو درجه، برکناری، و دستور محاکمهٔ نظامی صیاد شیرازی می‌شود.[۲][۲][۴]
پس از خلع بنی صدر، با حضور محمدعلی رجایی در سمت ریاست جمهوری، صیادشیرازی بار دیگر با دریافت دو درجه، به ارتش بازگشت[۱۰] و برای پایان دادن به ناهماهنگی ارتش و سپاه، قرارگاه مشترک عملیاتی سپاه و ارتش تحت عنوان قرارگاه حمزه سیدالشهداء را راه‌اندازی کرد[۲][۳][۴][۶]

 
علی صیاد شیرازی و محسن رضایی

سرهنگ با تأسیس قرارگاه حمزه سیدالشهداء لشکرهای ۶۴ ارومیه و ۲۸ کردستان و تیپ ۲۳ هوابرد و تیپ ۳۰ گرگان، شهرهای بوکان و اشنویه را آزاد کرد.[۲][۶]

پس از کشته شدن سرلشکر ولی‌الله فلاحی در ۹ مهر ۱۳۶۰، سرلشکر قاسمعلی ظهیرنژاد (فرماندهٔ وقت نیروی زمینی) به سمت رئیس ستاد مشترک ارتش منصوب شد و صیاد شیرازی (با درجه سرهنگی) به درخواست اکبر هاشمی رفسنجانی، رئیسشورای عالی دفاع و با حکم آیت‌الله خمینی به عنوان فرمانده نیروی زمینی ارتش منصوب شد.[۲][۳]

او با مشارکت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، در عملیات طریق القدس، فتح‌المبین، بیت‌المقدس، رمضان، مسلم‌بن‌عقیل، مطلع‌الفجر، محرم، والفجر۱، ۲، ۳، ۴، ۸، ۹، عملیات خیبر و بدر و قادر شرکت نمود و پیروزی‌های بزرگی را برای ایران به ارمغان آورد.[۲]سرهنگ علی صیاد شیرازی در مرداد سال ۱۳۶۵ از فرماندهی نیروی زمینی استعفا داد و با پیشنهاد سید علی خامنه‌ای و تصویب سید روح‌الله خمینی به سمت «نمایندگی رهبری در شورای عالی دفاع» منصوب شد.[۲]

او در تیر ماه ۱۳۶۵ با پیشنهاد سید علی خامنه‌ای[۶] به فرمان فرمانده کل قوا به عضویت شورای عالی دفاع منصوب شد و در ۱۸ اردیبهشت ۱۳۶۶ به درجه سرتیپی ارتقاء یافت.[۲][۴]
.[۶][۶] سرتیپ صیاد شیرازی در سال ۱۳۶۷ در عملیات مرصاد که در خلال آن مرزهای غربی ایران مورد هجوم مجاهدین خلق قرار گرفته بود، با طراحی عملیاتی تحت عنوان عملیات مرصاد نیروهای متجاوز را شکست داد.[۲]

در مهر ۱۳۶۸، بنابه درخواست رئیس ستاد کل نیروهای‌مسلح، و با موافقت و حکم فرماندهی کل‌قوا به سمت معاونت بازرسی ستاد کل نیروهای‌مسلح[۴] و در شهریور ۱۳۷۲ به سمت جانشین رئیس ستاد کل نیروهای‌مسلح منصوب شد. او پنج روز قبل ازمرگ در ۱۶ فروردین ۱۳۷۸ همزمان با عید غدیر از سوی فرمانده کل قوا به درجه سرلشکری ارتقاء پیدا کرد که این درجه مجدداً پس از کشته شدن وی به سپهبدی ارتقاء یافت.[۲][۴]

ترور[ویرایش]

 
جسد علی صیاد شیرازی پس از ترور

صیاد شیرازی در بامداد ۲۱ فروردین ۱۳۷۸ به وسیله عوامل مسلح مجاهدین خلق در پوشش رفتگر، مقابل درب منزل مسکونی‌اش واقع در تهران و در برابر دیدگان فرزندش کشته شد.[۲][۳][۶] در مراسمی با حضور رهبر انقلاب سیدعلی خامنه‌ای و مقامات لشکری و کشوری و جمع کثیری از دوستدارانش، علی صیاد شیرازی در قطعه ۲۹ بهشت زهرا دفن شد.[۱۱][۱۲]

پس از ترور[ویرایش]

 
نماز رهبر ایران آیت الله خامنه‌ای بر پیکر صیاد شیرازی

سرلشکر رحیم صفوی فرمانده وقت سپاه پاسداران در حاشیه مراسم یازدهمین سالگرد ترور گفت: عملیات تلافی‌جویانه سپاه پاسداران در همان سال اول ترور، با شلیک بیش از هزار گلوله توپ و موشک به مقرهای مجاهدین خلق در داخل خاک عراق انجام شد. رحیم صفوی تصریح کرد: بدون شک دستور ترور صیاد شیرازی از یک رده بالاتر به مجاهدین خلق داده شد و شخص صدام این دستور را به مجاهدین خلق داد.[۱۳]

 
حضور مردم در تشییع پیکر صیاد شیرازی

سرلشکر صفوی افزود: سپاه پاسداران در همان سال اول ترور وی، طی یک طرح عملیاتی از ساعت ۴ تا ۸ صبح تمام مقرهای مجاهدین خلق از پادگان اشرف گرفته تا العماره را با شلیک بیش از هزار موشک و گلوله توپ‌خانه برد بلند، منهدم و تلفات سنگینی را به مجاهدین خلق وارد کرد. به دنبال این عملیات، عراق واکنش شدیدی از خود نشان نداد و تنها به گله مختصری بسنده کرد[۱۴]

امیر سرتیپ احمدرضا پوردستان فرمانده نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی، دلایل و بهانه‌های اصلی ترور سپهبد صیاد شیرازی توسط مجاهدین خلق را شکست و ضربه‌ای دانست که این گروه در عملیات مرصاد در اثر تدابیر و فرماندهی صیاد شیرازی متحمل شده بودند. وی افزود صیاد شیرازی با شناخت خوبی که از منطقه و نیروها داشت به پایگاه کرمانشاه رفت و با بالگرد ۲۱۴۴ هوانیروز، عملیات شناسایی از منطقه را انجام داد و در نهایت با ساماندهی و تدابیر ویژه خود با کمک و هدایت نیروها، ضربه مهلکی در عملیات مرصاد به مجاهدین خلق وارد و مجاهدین خلق را مجبور به عقب‌نشینی کرد.[۱۵]

محمد درودیان، تاریخ‌نگار گفته امیر سرتیپ احمدرضا پوردستان فرمانده نیروی زمینی ارتش، در مورد نقش مستقیم صیاد شیرازی در سرکوب عملیات مرصاد و احتمال ترور او به دلیل انتقام گیری مجاهدین خلق را رد می‌کند. درودیان با بیان مستندات تاریخی  می‌نویسد: «شهید صیاد در زمان عملیات مرصاد، نماینده امام در شورایعالی دفاع بود. در حالیکه در اظهارات امیر پوردستان، از شهید صیاد بعنوان «مسئول بازرسی ستاد کل نیروهای مسلح» نام برده شده است. در این اظهارات؛ عقب‌نشینی مجاهدین خلق در عملیات مرصاد به فعالیت‌های شهید صیاد نسبت داده شده است. با فرض اینکه به گفته ایشان شهید صیاد معاون بازرسی ستاد کل بوده، در حالیکه هیچ نیرویی تحت فرماندهی ایشان نبوده، چگونه امکان دارد عقب‌نشینی مجاهدین خلق ناشی از عملکرد ایشان باشد؟ در حالیکه باید شکست مجاهدین خلق را مستند به عملکرد نیروهای میدان نبرد و نه صرفاً به شناخت و یا شهامت کم‌نظیر شهید صیاد و حضور میدانی ایشان ارجاع داد.» او با استناد به یک سند مکالمه بین یک افسر عراقی و نماینده سازمان مجاهدین خلق، اقدام مجاهدین خلق برای ترور صیاد شیرازی را، سفارش صدام و در واکنش به ترور فرزند وی «عدی» می‌داند. برابر این اسناد، صدام ترور هاشمی رفسنجانی را پیشنهاد می‌کند که مجاهدین به دلیل ناتوانی برای عبور از حلقه حفاظتی ایشان، ترور صیاد را بعنوان یک هدف انتخاب کرد.[۱۶]

کتاب‌شناسی[ویرایش]

  • مجموعه مقالات اولین نشست کنفرانس بررسی دفاع مقدس / به‌کوشش ذاکر صالحی / دانشگاه امام حسین (ع)/ ۱۳۷۱.
  • سونای زعفرانیه / علیرضا نوری‌زاده.
  • خاطرات امیر شهید سپهبد صیاد شیرازی / مرکز اسناد انقلاب اسلامی / ۱۳۷۸.
  • خاطرات سال‌های نبرد / محسن مؤمنی / دفتر ادبیات و هنر مقاومت و نشرشاهد / ۱۳۷۸.
  • صیاد دل‌ها / احمد حسینیان / ارتش جمهوری اسلامی ایران، سازمان عقیدتی سیاسی / ۱۳۷۸.
  • ناگفته‌های جنگ / تدوین احمد دهقان / دفتر ادبیات وهنر مقاومت / ۱۳۷۸.
  • یادداشت‌های سفر شهید صیاد شیرازی / محسن کاظمی / دفتر ادبیات و هنر مقاومت / ۱۳۷۸.
  • عملیات آزادسازی سنندج و گردنه صلوات‌آباد (اردیبهشت ۱۳۵۹) / تدوین علی صادقی‌گویا / ایران سبز / ۱۳۷۹.
  • عملیات شیندرا /تدوین علی صادقی‌گویا / هیئت معارف جنگ / ۱۳۷۹.
  • اسطوره‌ها / به‌کوشش خلیل اسفندیاری / نشر شاهد / ۱۳۸۰.
  • یادداشت‌های ویژه سپهبد علی صیاد شیرازی (۱۳۶۴تا ۱۳۶۸) / به‌کوشش سیدحسام هاشمی / ایران سبز / ۱۳۸۰.
  • امیر دلاور /گردآورنده امیرحسین انبارداران / نشر شاهد / ۱۳۸۱.
  • گردنه خان تا قله آربابا /تدوین علی صادقی‌گویا / ایران سبز / ۱۳۸۱. ـ مسافر صبح / به‌کوشش شورای شعر بنیاد حفظ آثار و ارزش‌های دفاع‌مقدس / مؤسسه فرهنگی و انتشاراتی نخلستان / ۱۳۸۱.
  • در کمین گل سرخ / محسن مؤمنی / سوره مهر / ۱۳۸۲.
  • یادگاران (جلد ۱۱:کتاب صیاد شیرازی) / رضا رسولی / روایت فتح / ۱۳۸۲.
  • رفتارشناسی ایثارگران(سیری در رفتارشناسی امیر شهید سپهبد علی صیاد شیرازی) / محمودرضا امینی /شعاع / ۱۳۸۳. ـ یاد یار / هیبت‌الله اسدی / دانشگاه افسری امام علی (ع) / ۱۳۸۳.
  • افلاکیان زمین (جلد ۱۰: علی صیادشیرازی) / محمدحسین عباسی ولدی / نشرشاهد / ۱۳۸۴.
  • خدا می‌خواست زنده بمانی (کتاب صیاد شیرازی) / فاطمه غفاری /روایت فتح / ۱۳۸۴.
  • سفر به ماوراء / کاوه خاتمی / ایران سبز / ۱۳۸۴.
  • هرچند دیر / هیبت‌الله اسدی / ایران سبز / ۱۳۸۴.
  • آخرین گلوله صیاد / داوود امیریان / نشر صریر / ۱۳۸۵.
  • عاشق‌ترین صیاد/ محبوبه معراجی‌پور/ مرکز اسناد انقلاب اسلامی / ۱۳۸۵.
  • منش فرماندهی / احمد نوروزی فرسنگی / عرشان / ۱۳۸۵.
  • پرواز غریبانه / مهدی وحیدی صدر / حدیث نینوا (قم) / ۱۳۸۶.
  • جلوه یار /احمد حسینیان / ایران سبز / ۱۳۸۶.
  • سخن آشنا / علی اعوانی / ارتش جمهوری اسلامی ایران، سازمان عقیدتی سیاسی (نشر آجا) / ۱۳۸۶

برچسب‌ها:

 

سید مرتضی آوینی
Avinisajed.jpg
زادروز شهریور ۱۳۲۶
شهر ری
درگذشت ۲۰ فروردین ۱۳۷۲
فکه خوزستان
ملیت  ایران
تحصیلات معماری
از دانشگاه تهران
پیشه کارگردان، روزنامه‌نگار
لقب شهید آوینی، سید شهیدان اهل قلم
دین اسلام
مذهب شیعه
همسر مریم امینی[۱]

سید مرتضی آوینی (۲۱ شهریور ۱۳۲۶ در شهر ری - ۲۰ فروردین ۱۳۷۲ در فکه)[۲] کارگردان فیلم مستند و روزنامه‌نگار حوزهٔ فرهنگی اهل ایران بود. مجموعه فیلم‌های مستند تلویزیونی او درباره جنگ ایران و عراق با نام روایت فتح شناخته‌شده‌  است.

 

 

زندگی‌نامه

پیش از انقلاب

سید مرتضی آوینی در شهریور ۱۳۲۶ در شهر ری به دنیا آمد. تحصیلات ابتدایی و متوسطهٔ خود را در شهرهای زنجان، کرمان و تهران به پایان رساند. او از کودکی با هنر انس داشت. شعر می‌سرود، داستان و مقاله می‌نوشت و نقاشی می‌کرد.[۳]

 
آوینی در جوانی

به گفته بسیاری از آشنایان و نزدیکان آوینی، او در جوانی متحوّل شد و زندگی او در آغاز دهه ۱۳۴۰ با سال‌های انقلاب فرق بسیار داشت. گذشته او، کمتر در رسانه‌های ایران مورد بررسی قرار گرفته و برای بسیاری صحبت از گذشته او محدوده ممنوعه‌است. ابراهیم حاتمی کیا در یادداشتی در شهروند امروز می‌نویسد «آیا کسی مرتضای قبل از انقلاب را می‌شناسد. آنانی که در آن دوران با او حشرونشر داشته‌اند از مرتضای تثبیت شده بعد از شهادتش راضی‌اند؟»؛ و دخترش کوثر معتقد است برای برخی «آوینی خوب، آوینی مرده‌است.»[۴]

آوینی در سال ۱۳۴۴ به عنوان دانشجوی معماری وارد دانشکدهٔ هنرهای زیبای دانشگاه تهران شد. غزاله علیزاده، شهرزاد بهشتی و امیر اردلان از دوستان دوران دانشجویی او بودند.[۵]

او با مریم امینی (زاده ۱۳۳۶) ازدواج کرد. به گفته همسرش، آنها پیش از ازدواج آشنایی چند ساله داشتند (از پانزده‌سالگی) و با هم کتاب ردو بدل می‌کردند، و به کنسرت و سخنرانی می‌رفتند.[۶]

او که در آغاز خود را «کامران آوینی» معرفی می‌کرد، به اشعار فروغ فرخزاد، احمد شاملو و مهدی اخوان ثالث علاقه داشت. به ظاهر خود می‌رسید، کراوات می‌زد، و به فلسفهٔ غرب علاقه‌مند بود.[۵]

مسعود بهنود درباره او می‌گوید:[۷][۸]

مرتضی آوینی را من از زمانی که دانشکده بود می‌شناسم... مرتضی بچهٔ تندرویی بود که در هر دوره یک حالی داشت. یک دوره زده بود به مواد مخدر و این جور چیزها. تمام بازوهایش جای سوزن بود. شب در دانشکده خوابش می‌برد، فردا صبح جسدش را از دانشکده بیرون می‌آوردند. اصولاً بچهٔ تندرویی بود. هرکار می‌کرد تا تهش می‌رفت. بعد یک دوره هیپی شد. موهایش را گذاشته بود بلند شود. مدرن شده بود. قرتی مآب شده بود. جین می‌پوشید. دست‌بند می‌بست و از این جور کارها. اما شانس یا بدشانسی که آورد این بود که سال ۵۶ زد به عرفان و ادبیات عرفانی. بقیهٔ کارها را کنار گذاشت.

به گفته همسرش:[۶]

چند سال از انقلاب گذشته بود که مرتضی سیگارش را ترک کرد. دلیلی که برای این کار ذکر کرد این بود که آقا امام زمان در همه حال ناظر بر اعمال و رفتار ما هستند؛ در این صورت من چطور می‌توانم در حضور ایشان سیگار بکشم؟ این‌گونه بود  که دیگر هرگز لب به سیگار نزد.

آوینی بعدها با اندیشه‌های امام روح‌الله خمینی آشنا شد و در سالیان بعد به یک انقلابی بدل شد و مسیر زندگی خود را تغییر داد.[۵]

خودِ آوینی درباره جوانیش می‌گوید:[۹]

... تصور نکنید که من با زندگی به سبک و سیاق متظاهران به روشنفکری ناآشنا هستم. خیر. من از یک «راه طی شده» با شما حرف می‌زنم. من هم سال‌های سال در یکی از دانشکده‌های هنری درس خوانده‌ام. به شب‌های شعر و گالری‌های نقاشی رفته‌ام. موسیقی کلاسیک گوش داده‌ام، ساعت‌ها از وقتم را به مباحثات بیهوده دربارهٔ چیزهایی که نمی‌دانستم گذرانده‌ام. من هم سال‌ها با جلوه‌فروشی و تظاهر به دانایی بسیار زیسته‌ام، ریش پروفسوری و سبیل نیچهای گذاشته‌ام و کتاب «انسان موجود تک‌ساحتی» هربرت مارکوزه را ـ بی آنکه آن زمان  خوانده باشم‌اش ـ طوری دست گرفته‌ام که دیگران جلد آن را ببینند و پیش خودشان بگویند: عجب! فلانی چه کتاب‌هایی می‌خواند، معلوم است که خیلی می‌فهمد... اما بعد خوشبختانه زندگی مرا به راهی کشانده‌است که ناچار شده‌ام رو دربایستی را نخست با خودم و سپس با دیگران کنار بگذارم و عمیقاً بپذیرم که «تظاهر به دانایی» هرگز جایگزین «دانایی» نمی‌شود، و حتی از این بالاتر دانایی نیز با تحصیل فلسفه حاصل نمی‌آید. باید در جستجوی حقیقت بود و این متاعی است که هر کس براستی طالبش باشد، آن را خواهدیافت و در نزد خویش نیز خواهدیافت... و حالا از یک راه طی شده با شما حرف می‌زنم.

آن گونه که خود نقل کرده است با گرایش به اندیشه‌های انقلابی و اسلامی تمام نوشته‌های پیشین خود را از بین برد.

پس از انقلاب

 
دست نوشته مرتضی آوینی در مورد شهدا. "پندار ما این است که ما مانده ایم و شهدا رفته اند، اما حقیقت آن است که زمام ما را با خود برده است و شهدا مانده اند."

معماری را با علاقهٔ زیاد یادگرفت، ولی بعد از پیروزی انقلاب ایران (۱۳۵۷) بنا به ضرورت‌های انقلاب آن را کنار گذاشت و به فیلم‌سازی پرداخت.

از اولین کارهای او در گروه جهاد می‌توان به مجموعهٔ شش‌روز در ترکمن صحرا، سیل خوزستان و مجموعهٔ مستند خان‌گزیده‌ها اشاره کرد. گروه جهاد اولین گروهی بود که بلافاصله بعد از شروع جنگ به جبهه رفت. دو نفر از اعضای گروه در همان روزهای اول جنگ در قصر شیرین اسیر شدند و نفر سوم، در حالی‌که تیر به شانه‌اش خورده بود، از حلقهٔ محاصره گریخت. پس از یک هفته که خرمشهر سقوط کرد و گروه که تازه توانسته بود شکل دوباره به خود بگیرد، راهی منطقه شد. آن‌ها در جستجوی حقیقت ماجرا به خرمشهر و آبادان رفتند که سخت در محاصره بود. تولید مجموعهٔ حقیقت این‌گونه آغاز شد.

کار گروه جهاد در جبهه ها ادامه یافت. عملیات والفجر هشت که شروع شد، گروه دیگر منسجم و منظم شده بود. همین شد که مجموعهٔ تلویزیونی روایت فتح در همان حال و هوا شکل گرفت و تا آخر جنگ هم ادامه پیدا کرد. آوینی می‌گوید «انگیزش درونی هنرمندانی که در واحد تلویزیونی جهاد سازندگی جمع آمده بودند، آن‌ها را به جبهه‌های دفاع مقدس می‌کشاند، نه وظایف و تعهدات اداری. روح کارمندی نمی‌توانست در این عرصه منشأ فعل و اثر باشد. گروه‌های فیلم‌برداری ما با همان انگیزه‌هایی  که رزم‌آوران را به جبهه کشانده بود کار می‌کردند... این‌جا عرصه‌ای نبود که فقط پای تکنیک و یا هنر درمیان باشد.»

با پایان جنگ و در فاصلهٔ سال‌های پایان جنگ و تأسیس مؤسسهٔ روایت فتح، آوینی نوعی فعالیت هنری- مطبوعاتی را تجربه کرد. او در این دوره به سینما، هنر، فرهنگ واحد جهانی و مواجههٔ آن با مسائل مختلف فکر می‌کرد. حاصل همهٔ آن فکر کردن‌ها، تحقیق‌ها و مباحثات، نوشته‌هایی است که از او به جا مانده. تأملاتی در ماهیت سینما که در فصل‌نامهٔ فارابی به چاپ رسید و بعد مقالاتی با عناوین جذابیت در سینما، آینهٔ جادو، قاب تصویر، زبان سینما و... که از فروردین سال ۱۳۶۸ در ماهنامهٔ سورهمنتشر می‌شد. مجموعهٔ این مقالات در کتاب آینهٔ جادو که جلد اول از مجموعهٔ مقالات و نقدهای سینمایی اوست جمع‌آوری شد.

هرچند آشنایی با سینما در طول مدت بیش از ده سال مستندسازی و تجارب او در زمینهٔ کارگردانی مستند و به‌خصوص مونتاژ باعث شد که قبل از هر چیز به سینما بپردازد، ولی فکرها و حرف‌های او بیش‌تر از این‌ها بود. او در کنار تألیف مقالات تئوریک دربارهٔ ماهیت سینما و نقد سینمای ایران و جهان، مقالات متعددی درمورد حقیقت هنر، هنر و عرفان، هنر جدید اعم از رمان، نقاشی، گرافیک، تئاتر، هنر دینی و سنتی، هنر انقلاب و... تألیف کرد که بیش‌تر آن‌ها در ماهنامهٔ سوره به چاپ رسید. طی همین دوران در خصوص مبانی سیاسی- اعتقادی نظام اسلامی و ولایت فقیه، فرهنگ انقلاب در مقابله با فرهنگ واحد جهانی و موضوعات دیگر تفکر و تحقیق کرد تا بتواند جواب‌هایی برای همهٔ سؤال‌هایی که داشت پیدا کند.

اواخر سال ۱۳۷۰ مؤسسه فرهنگی روایت فتح به دستور آیت‌الله سیدعلی خامنه‌ای تأسیس شد تا به کار فیلم‌سازی مستند و سینمایی دربارهٔ دفاع مقدس بپردازد و تهیهٔ مجموعهٔ روایت فتح را که بعد از پذیرش قطع‌نامه رها شده بود، ادامه دهد. آوینی و بقیهٔ گروه، سفر به مناطق جنگی را از سر گرفتند و طی مدتی کم‌تر از یک سال، کار تهیهٔ شش برنامه از مجموعهٔ ده قسمتی شهری در آسمان را به پایان رساندند و مقدمات تهیهٔ مجموعه‌های دیگری را دربارهٔ آبادان، سوسنگرد، هویزه و فکه تدارک دیدند. اگرچه مقارن با همین زمان، فعالیت‌های مطبوعاتی او نیز ادامه داشت.

او از منتقدان سرسخت سیاست‌های فرهنگی محمد خاتمی بود.[۱۰] شهری در آسمان که به واقعهٔ محاصره، سقوط و بازپس‌گیری خرمشهر می‌پرداخت، در ماه‌های آ[۱۱][۱۲] تلویزیون پخش شد، اما برنامهٔ وی برای تکمیل این مجموعه و ساختن مجموعه‌های دیگر با مرگش در اثر اصابت ترکش مین در روز بیستم فروردین ۱۳۷۲ در فکه ناتمام ماند.

مرگ

آوینی روز بیستم فروردین ۱۳۷۲ در منطقه فکه در حال بررسی لوکیشن فیلم مستند شهری در آسمان، به همراه محمد سعید یزدان پرست با مین برخورد كرد و بر اثر اصابت ترکش مین باقی مانده از جنگ ایران و عراق کشته شد.[۱۳]

فیلم‌شناسی

کتاب‌شناسی

  • هرآنکه جز خود[۱۴]
  • آئینه جادو
  • توسعه و مبانی تمدن غرب
  • گنجینه آسمانی
  • یک تجربه ماندگار
  • فردایی دیگر
  • حلزون‌های خانه به دوش
  • رستاخیز جان
  • آغازی بر یک پایان
  • فتح خون
  • امام و حیات باطنی انسان
  • با من سخن بگو دوکوهه
  • مرکز آسمان
  • نسیم حیات
  • سفر به سرزمین نور
  • انفطار صورت (در باب مبانی نظری هنر)

وی همچنین آثار منتشر نشده‌ای در حوزهٔ ادبیات دارد.

 

برچسب‌ها:

اولین شهید مدافع حرم بیضا

Image result for ‫شهید مدافع حرم قدرت اله عبودی‬‎


برچسب‌ها:
[ چهار شنبه 16 فروردين 1396برچسب:شهید مدافع حرم قدرت اله عبودی,شهدای مدافع حرم , مدافع حرم, ] [ 21:58 ] [ محمد سترگ ]
رهبر معظم انقلاب در ششمین کنفرانس بین المللی حمایت از انتفاضه فلسطین تبیین کردند؛

هرگز نباید از اهمیت حمایت سیاسی مردم فلسطین غافل بود/انتفاضه سوم باذن الله شکستی دیگر بر رژیم صهیونیستی تحمیل خواهد کرد+فیلم

رهبر انقلاب اسلامی انتفاضه کنونی در سرزمین‌های اشغالی را که برای سومین بار آغاز شده است، مظلوم‌تر از دو انتفاضه قبل، اما حرکتی درخشان و پر امید ارزیابی کردند و گفتند: به ‌اذن الله خواهید دید که این انتفاضه، مرحله بسیار مهمی از تاریخ مبارزات را رقم خواهد زد و شکستی دیگر بر رژیم غاصب تحمیل خواهد کرد.

هرگز نباید از اهمیت حمایت سیاسی از مردم فلسطین غافل بود/انتفاضه سوم باذن الله شکستی دیگر بر رژیم صهیونیستی تحمیل خواهد کردبه گزارش گروه سیاسی باشگاه خبرنگاران جوان، حضرت آیت الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح امروز (سه شنبه) در ششمین کنفرانس بین‌المللی حمایت از انتفاضه فلسطین و در جمع رهبران گروههای فلسطینی، رئیسان و مسئولان مجالس کشورهای اسلامی، و صدها تن از اندیشمندان، فرزانگان و شخصیت‌های برجسته و آزادی‌خواه جهان اسلام، هدف فتنه‌ها و جنگهای داخلیِ تحمیلی در منطقه را کمرنگ‌شدن حمایت از آرمان مقدس آزادی قدس خواندند و با تأکید بر لزوم پرهیز گروههای مقاومت فلسطینی از ورود به اختلافات قومی و مذهبی و اختلافات داخلی کشورها خاطرنشان کردند: همه جریان‌های اسلامی و ملی، موظفند در خدمت آرمان فلسطین قرار گیرند و عمق رابطه جمهوری اسلامی با گروه‌های مقاومت فقط به میزان پایبندی آنان به اصل مقاومت مرتبط است.

ایشان همچنین با تشریح دستاوردهای درخشان و افتخارآمیز الگوی مقاومت قهرمانانه و انتفاضه مقدس در زمین‌گیر کردن رژیم صهیونیستی، و با اشاره به اثبات نادرستی طرح‌های قبلی «سازش» و تلاشهای اخیر دوست‌نمایانی که به‌دنبال انحراف مقاومت و انتفاضه و هزینه کردن آن در معاملات سری با دشمنان هستند، تأکید کردند: مقاومت هوشمندتر از آن است که در این دام فرو افتد و انتفاضه سوم باذن الله شکستی دیگر بر رژیم غاصب تحمیل خواهد کرد و تلاش برای آزادی فلسطین باید محور وحدت همه ملت‌های مسلمان و آزادی‌خواه باشد.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، قصه پُرغصه فلسطین و اندوه جانکاه مظلومیت ملت صبور، بردبار و مقاوم آن را درد و رنجی انبوه بر دل انسانهای آزادی‌خواه و حق‌طلب و عدالت‌جو دانستند و افزودند: تاریخ فلسطین و اشغال ظالمانه آن و آواره کردن میلیون‌ها انسان و مقاومت دلیرانه این ملت قهرمان، پر فراز و نشیب است.
رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به سوابق تاریخی، توطئه تشکیل رژیم صهیونیستی را توطئه‌ای فرامنطقه‌ای خواندند و گفتند: در هیچ برهه‌ای از تاریخ، هیچ یک از ملت‌های جهان با چنین رنج و اندوه و اقدامی ظالمانه، مواجه نبوده‌اند که در توطئه‌ای فرا منطقه‌ای، کشوری به‌طور کامل اشغال شود و ملتی از خانه و کاشانه خود رانده شوند و به‌جای آنان، گروهی دیگر از جای‌جای جهان بدانجا گسیل شوند و موجودیتی حقیقی نادیده گرفته شود و موجودیتی جعلی به جای آن بنشیند.

ایشان، پاک شدن این صفحه ناپاک از تاریخ را همچون دیگر صفحات آلوده، از وعده‌های تخلف‌ناپذیر الهی در قرآن کریم برشمردند و در ابتدای بحث به تشریح شرایط برگزاری کنفرانس حمایت از انتفاضه فلسطین پرداختند و گفتند: کنفرانس شما در یکی از سخت‌ترین شرایط جهانی و منطقه‌ای برگزار می‌شود و منطقه ما که همواره پشتیبان ملت فلسطین در مبارزات آن علیه یک توطئه جهانی بوده است، این روزها دستخوش ناآرامی و بحران‌های متعدد است.

حضرت آیت الله خامنه‌ای با اشاره به اینکه وجود بحران در چندین کشور اسلامی منطقه موجب کمرنگ شدن حمایت از مسأله فلسطین و آرمان مقدس آزادی قدس شده است، گفتند: توجه به نتیجه این بحران‌ها، به ما تفهیم می‌کند که قدرت‌های سود برنده از آن کدامند.

ایشان افزودند: آنانی‌که رژیم صهیونیستی را در این منطقه به وجود آوردند تا از طریق تحمیل یک درگیری طولانی مدت، مانع از ثبات و استقرار و پیشرفت منطقه شوند، اینک نیز در پس فتنه‌های موجود قرار دارند.

رهبر انقلاب اسلامی فتنه‌های موجود در منطقه را موجب هدر رفتن توانمندی‌های ملت‌ها در درگیری‌های بیهوده و ایجاد فرصت برای قدرت‌گیری هرچه بیشتر رژیم غاصب صهیونیستی دانستند و افزودند: در این میان، شاهد تلاش خیرخواهان و عقلا و حکمای امت اسلامی هستیم که دلسوزانه در پی حل این اختلافات هستند اما متأسفانه توطئه‌های پیچیده دشمن، توانسته است با بهره‌گیری از غفلت برخی دولت‌ها، جنگهای داخلی را بر ملتها تحمیل کند و آنها را به جان یکدیگر بیندازد و تلاش این خیرخواهان امت اسلامی را کم اثر کند.

ایشان تضعیف جایگاه مسأله فلسطین و تلاش بدخواهان برای خروج آن از اولویت را مسأله‌ای حائز اهمیت برشمردند و خاطرنشان کردند: با وجود اختلافاتی که کشورهای اسلامی با یکدیگر دارند که برخی از آنها طبیعی و برخی دیگر توطئه دشمن و برخی دیگر ناشی از غفلت است، لیکن همچنان عنوان فلسطین می‌تواند و باید، محور وحدت همه آنان باشد.

حضرت آیت الله خامنه‌ای یکی از دستاوردهای کنفرانس حمایت از انتفاضه را مطرح کردن اولویت نخست جهان اسلام و آزادی‌خواهان جهان یعنی موضوع فلسطین و ایجاد فضای همدلی برای تحقق هدف والای حمایت از مردم فلسطین و مبارزات حق‌طلبانه و عدالت‌جویانه‌ آنان خواندند و تأکید کردند: هرگز نباید از اهمیت حمایت سیاسی از مردم فلسطین غافل بود که این مسأله در جهان امروز از اولویت ویژه‌ای برخوردار است و ملت‌های مسلمان و آزادی‌خواه با هر سلیقه و روشی، می‌توانند در یک هدف، یعنی فلسطین و ضرورت تلاش برای آزادی آن گرد هم آیند.

رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به پدیدار شدن نشانه‌های اُفول رژیم صهیونیستی و ضعفی که بر متحدان اصلی آن به ویژه آمریکا حاکم شده است، افزودند: در این شرایط مشاهده می شود که اندک اندک، فضای جهانی به سمت مقابله با اقدامات خصمانه و غیرقانونی و غیرانسانی رژیم صهیونیستی میل می‌کند، البته هنوز جامعه جهانی و کشورهای منطقه نتوانسته‌اند به مسئولیت خود در برابر این مسأله‌ی انسانی عمل کنند.

حضرت آیت الله خامنه‌ای با اشاره به استمرار «سرکوب وحشیانه ملت فلسطین و غصب سرزمین‌های آنان و بنای شهرک در آنها»، «دستگیری‌های گسترده»، «قتل و غارت»، «تلاش برای تغییر چهره و هویت قدس و مسجدالاقصی و دیگر اماکن مقدس اسلامی و مسیحی در آن» و «سلب حقوق اولیه شهروندان» که با پشتیبانی همه‌جانبه آمریکا و برخی دولتهای غربی انجام می‌شود از نبود عکس‌العمل شایسته جهانی در مقابل این جنایتها اظهار تأسف کردند.

ایشان با اشاره به «رسالت عظیم، الهی و افتخارآمیز ملت فلسطین» در دفاع از قدس و مسجدالاقصی، به مسئله لزوم تداوم مبارزه پرداختند و خاطرنشان کردند: این ملت، راهی جز این ندارد که با اتکال به پروردگار متعال و اتکاء به توانمندی‌های ذاتی خود، در صدد برآید تا شعله مبارزه را همچنان فروزان نگاه دارد و الحق که تاکنون چنین کرده‌اند.

حضرت آیت الله خامنه‌ای انتفاضه کنونی در سرزمین‌های اشغالی را که برای سومین بار آغاز شده است، مظلوم‌تر از دو انتفاضه قبل، اما حرکتی درخشان و پر امید ارزیابی کردند و گفتند: به ‌اذن الله خواهید دید که این انتفاضه، مرحله بسیار مهمی از تاریخ مبارزات را رقم خواهد زد و شکستی دیگر بر رژیم غاصب تحمیل خواهد کرد.

ایشان با اشاره به «روند مرحله‌ایِ رشد غده‌ سرطانیِ رژیم صهیونیستی» و تبدیل شدن آن به بلای کنونی، درمان آن را نیز مرحله‌ای دانستند و افزودند: چند انتفاضه و مقاومتِ پیگیر و مستمر توانسته است اهداف مرحله ای بسیار مهمی را محقق سازد و همچنان توفنده به پیش می‌تازد تا دیگر اهداف خود را، تا زمان آزادی کامل فلسطین محقق سازد.

رهبر انقلاب اسلامی در ادامه با اشاره به بار سنگینی که ملت بزرگ فلسطین به تنهایی در مقابله با صهیونیسم جهانی و حامیان قلدر آن به دوش می‌کشد، به تبیین اهداف و نتایج طرحهای موسوم به سازش با رژیم صهیونیستی پرداختند و گفتند: ملت فلسطین، «صبور و بردبار، اما مستحکم و استوار» به تمامی مدعیان، فرصت داده است تا ادعای خود را به محک تجربه بسپارند.
ایشان افزودند: آن روز که با ادعای نادرست واقع‌بینی و ضرورت پذیرش حداقل حقوق برای جلوگیری از ضایع شدن آن، طرح‌های سازش به طور جدی مطرح شد، ملت فلسطین و حتی جریان‌هایی که نادرستی این دیدگاه برایشان از پیش اثبات شده بود به آن فرصت دادند.

ایشان با اشاره به تأکید همیشگی جمهوری اسلامی ایران بر نادرستی این نوع روشهای سازشکارانه و آثار زیانبار و خسارتهای سنگین آنها، خاطرنشان کردند: فرصتی که به روند سازش داده شد، آثار مخربی در مسیر مقاومت و مبارزه ملت فلسطین به همراه داشت، اما تنها فایده‌ آن، اثبات نادرستیِ تصور واقع بینی در عمل بود.

حضرت آیت الله خامنه‌ای با اشاره به این واقعیت که روش شکل‌گیری رژیم صهیونیستی به‎گونه‌ای است که نمی‌تواند از توسعه طلبی و سرکوبگری و تضییع حقوق حقه فلسطینیان دست بردارد، افزودند: موجودیت و هویت رژیم ظالم صهیونیستی در گرو نابودی تدریجی هویت و موجودیت فلسطین است، زیرا موجودیت نامشروع آن رژیم در صورتی قابلیت استمرار خواهد داشت که بر ویرانه‌های هویت و موجودیت فلسطین بنا شود.

رهبر انقلاب اسلامی با استناد به همین واقعیت، حفاظت از هویت فلسطینی و پاسداری از همه نشانه‌های این هویتِ بر حق و طبیعی را‌ امری واجب، ضروری و یک جهاد مقدس خواندند و تأکید کردند: تا وقتی که نام و یاد فلسطین و شعله‌ی فروزان مقاومت همه جانبه‌‍ این ملت برافراشته بماند، امکان ندارد که پایه‌های رژیم اشغالگر مستحکم گردد.

ایشان در بیان اشکالات و خسارتهای دیگری که طرحهای سازش با رژیم صهیونیستی دارد، افزودند: مشکل روند سازش فقط در این نیست که با کوتاه آمدن از حق یک ملت، به رژیم غاصب مشروعیت می‌دهد، که خود خطایی بزرگ و نابخشودنی است، بلکه مشکل در آن است که اساساً، هیچ تناسبی با شرایط کنونی مسأله فلسطین ندارد و خصلت‌های توسعه‌طلبانه و سرکوبگرانه و آزمندانه‌ی صهیونیست‌ها را در نظر نمی‌گیرد.

رهبر انقلاب اسلامی، اثبات نادرستی ادعاهای مدعیان سازش را موجب ایجاد نوعی اجماع ملی در مورد روش‌های درست مبارزه برای احقاق حقوق ملت فلسطین دانستند و گفتند: اینک مردم فلسطین در کارنامه سه دهه‌ گذشته خود، دو الگوی متفاوت را تجربه کرده‌اند و میزان تناسب آن با شرایط خویش را دریافته‌اند.

حضرت آیت الله خامنه‌ای با اشاره به دستاوردهای عظیم الگوی مقاومت قهرمانانه و مستمر انتفاضه مقدس در مقابل روند سازش، هجوم به «مقاومت» و مورد سؤال قرار دادن «انتفاضه» از سوی مراکز معلوم‌الحال و دشمنان را به‌علت همین دستاوردهای برجسته دانستند و افزودند: از دشمن انتظاری جز این نیست، زیرا به درستیِ این راه و ثمربخش بودن آن وقوف کامل دارد اما گاه برخی از جریان‌ها و حتی کشورهایی که در ظاهر ادعای همراهی با مسأله فلسطین را دارند، در حقیقت درصددند تا مسیر درست این ملت را منحرف کنند، به مقاومت حمله می‌کنند.

ایشان در تبیین ماهیت ادعای این جریانها و کشورهای دو رو، گفتند: ادعای آنان این است که مقاومت در پی چند دهه از عمر خود، هنوز نتوانسته است آزادی فلسطین را محقق سازد، پس این روش نیازمند بازنگری است!

حضرت آیت الله خامنه‌ای در پاسخ به این ادعا گفتند: درست است که مقاومت هنوز نتوانسته است به هدف غایی خود یعنی آزادی کل فلسطین دست یابد، اما توانسته است مسأله فلسطین را زنده نگه دارد.

رهبر انقلاب اسلامی با طرح این سؤال کلیدی که «باید دید اگر مقاومت نبود، اینک در چه شرایطی به سر می‌بردیم؟»، مهمترین دستاورد مقاومت را «ایجاد مانع اساسی در برابر پروژه‌های صهیونیستی» خواندند و خاطرنشان کردند: موفقیت مقاومت در تحمیل یک جنگ فرسایشی به دشمن است، یعنی توانسته برنامه اصلی رژیم صهیونیستی را که سیطره بر کل منطقه بود، به شکست بکشاند.

ایشان با تأکید بر ضرورت تجلیل از اصل مقاومت و سلحشورانی که در دوره‌های مختلف و از همان ابتدای اجرای پرده تأسیس رژیم صهیونیستی به مقاومت پرداختند و با تقدیم جان خود، پرچم مقاومت را برافراشته نگاه داشته و نسل به نسل آن را منتقل کردند، افزودند: نقش مقاومت در دوره‌های بعد از اشغال بر کسی پوشیده نیست و یقیناً نمی‌توان حتی نقش مقاومت را در پیروزیِ هرچند مختصرِ جنگ سال ۱۳۵۲ برابر با ۱۹۷۳ میلادی نادیده انگاشت.

حضرت آیت الله خامنه‌ای افزودند: از سال ۱۳۶۱ برابر با ۱۹۸۲ میلادی که عملاً بار مقاومت بر دوش مردم داخل فلسطین قرار گرفت، مقاومت اسلامی لبنان -حزب الله- از راه رسید تا یاری‌گر فلسطینیان در میسر مبارزاتی‌شان باشد.

رهبر انقلاب اسلامی تأکید کردند: اگر مقاومت، رژیم صهیونیستی را زمین‌گیر نکرده بود، اینک شاهد دست‌اندازی آن به دیگر سرزمین‌های منطقه از مصر گرفته تا اردن و عراق و خلیج فارس و غیره بودیم.

حضرت آیت الله خامنه‌ای زمین‌گیر کردن رژیم صهیونیستی را دستاوردی بسیار مهم اما نه به‌عنوان تنها دستاورد مقاومت ارزیابی کردند و در بیان دستاوردهای دیگر مقاومت افزودند: آزادی جنوب لبنان و آزادی غزه، تحقق دو هدف مرحله‌ای مهم در روند آزادی فلسطین به شمار می‌رود که توانسته است روند گسترش جغرافیایی رژیم صهیونیستی را معکوس کند.

ایشان در تبیین صفحات درخشان کارنامه مقاومت، به «ناتوانی رژیم صهیونیستی در دست‌اندازی به سرزمین‌های جدید در طول حدود ۳۰ سال گذشته و عقب‌گرد و خروج ذلت‌بار آن از جنوب لبنان و غزه» و همچنین «نقش اساسی و برجسته مقاومت در انتفاضه اول و دوم» پرداختند و گفتند: جنگ ۳۳ روزه لبنان و جنگ‌های ۲۲ روزه، جنگ ۱۲ روزه و جنگ ۵۱ روزه در غزه، همگی صفحاتی درخشان از کارنامه مقاومت است که موجب افتخار تمام ملت‌های منطقه، جهان اسلام و همه انسان‌های آزادی‌خواه جهان است.

رهبر انقلاب اسلامی با یادآوری شرایط سخت جنگ ۳۳ روزه لبنان و مقاومتِ منجر به پیروزی گفتند: در آن جنگ عملاً همه راه‌های امداد رسانی به ملت لبنان و مقاومان سلحشور حزب الله بسته شده بود، اما به یاری خداوند و اتکا به نیروی عظیم مردم مقاوم لبنان، رژیم صهیونیستی و حامی اصلی آن یعنی آمریکا، شکست مفتضحانه‌ای را متحمل شدند که دیگر به آسانی جرأت حمله به آن دیار را نخواهند کرد.

ایشان همچنین با اشاره به مقاومت سلحشورانه مردم در غزه که این منطقه را به قلعه شکست‌ناپذیر مقاومت تبدیل کرده است، افزودند: مقاومت‌های غزه در طی چند جنگ پیاپی نشان داد که رژیم صهیونیستی ضعیف‌تر از آن است که در مقابل اراده یک ملت، توان ایستادگی داشته باشد.
حضرت آیت الله خامنه‌ای، قهرمان اصلی جنگ‌های غزه را ملت سلحشور و مقاومی دانستند که با وجود تحمل چندین سال محاصره اقتصادی، با اتکاء به قدرت ایمان، همچنان از قلعه مقاومت یعنی غزه دفاع می‌کنند.

ایشان همچنین از همه گروه‌های مقاومت فلسطین به‌ویژه سرایا القدس از جنبش جهاد اسلامی، کتائب عزالدین قسام  از حماس، کتائب شهداءالاقصی از فتح و کتائب ابوعلی‌مصطفی از جبهه خلق برای آزادی فلسطین که نقش ارزشمندی در جنگ‌های غزه با رژیم صهیونیستی داشتند، تقدیر کردند.

بخش بعدی سخنان رهبر انقلاب اسلامی به لزوم تأمین نیازهای اساسی ملت فلسطین اختصاص داشت و ایشان با هشدار در خصوص خطرات ناشی از حضور رژیم صهیونیستی، تأکید کردند: مقاومت باید از همه ابزارهای لازم برای استمرار کار خود برخوردار باشد و در این مسیر، همه ملت‌ها و دولت‌های منطقه و آزادی‌خواهان جهان وظیفه دارند نیازهای اساسی این ملت مقاوم را تأمین کنند که بستر اصلی مقاومت،‌ ایستادگی و پایداری ملت فلسطین است که خود، فرزندان غیور و مقاوم را پرورش داده است.

ایشان در خصوص وظیفه مهم تأمین نیازهای مردم و مقاومت فلسطین، گفتند: این وظیفه‌ای مهم و حیاتی است که همه باید به آن عمل کنیم و در این روند، نباید به نیازهای اساسی مقاومت در کرانه باختری بی‌توجه بود که اینک بار اصلی انتفاضه مظلوم را بر دوش می‌کشد.

نگاهی آسیب‌شناسانه به فعالیتهای مقاومت فلسطین، محور بعدی سخنان رهبر انقلاب اسلامی در کنفرانس حمایت از انتفاضه فلسطین بود.

ایشان با فراخواندن مقاومت فلسطین به عبرت‌گیری از گذشته‌، توصیه مهمی در خصوص پرهیز گروههای مقاومت از ورود به اختلافات مطرح و تأکید کردند: مقاومت و فلسطین، ارزشمندتر و والاتر از آن است که در اختلافات میان کشورهای اسلامی و عربی و یا اختلافات داخلی کشورها و یا اختلافات قومی و مذهبی درگیر شود و فلسطینیان، به‌خصوص گروه‌های مقاومت باید قدر جایگاه ارزشمند خود را بدانند و به این اختلافات ورود نکنند.

رهبر انقلاب اسلامی، وظیفه همه کشورهای اسلامی و عربی و همه جریان‌های اسلامی و ملی را قرار گرفتن در خدمت آرمان فلسطین خواندند و افزودند: حمایت از مقاومت، وظیفه همه ما است و هیچ‌کس حق ندارد در برابر کمک، از آنان انتظار ویژه‌ای داشته باشد.

حضرت آیت الله خامنه‌ای اما تنها شرط کمک به مقاومت فلسطین را هزینه شدن کمک‌ها در جهت تقویت بنیه مردم فلسطین و ساختار مقاومت خواندند و خاطرنشان کردند: پایبندی به اندیشه ایستادگی در برابر دشمن و مقاومت در همه ابعاد آن، ضامن استمرار این کمک‌ها است.

ایشان در تبیین موضع جمهوری اسلامی نسبت به مقاومت فلسطین، گفتند: موضع ما نسبت به مقاومت یک موضع اصولی‌ است و ربطی به گروه خاصی ندارد و هر گروهی که در این مسیر استوار باشد، با او همراه هستیم و هر گروهی که از این مسیر خارج شود، از ما دور شده است.

رهبر انقلاب اسلامی در جمع‌بندی این بخش از سخنانشان، جمله‌ای راهبردی بیان و خاطرنشان کردند: عمق رابطه ما با گروه‌های مقاومت اسلامی فقط به میزان پایبندی آنان به اصل مقاومت مرتبط است.

مسأله «اختلاف میان گروه‌های مختلف فلسطینی»، موضوع دیگری بود که حضرت آیت الله خامنه‌ای به آن پرداختند و گفتند: تفاوت دیدگاه به‌علت تنوع سلیقه امری طبیعی و قابل درک است و تا آنجا که در همین محدوده باقی بماند، چه بسا موجب هم‌افزایی و غِنای هرچه بیشتر مبارزات مردم فلسطین شود.

ایشان، سوق پیدا کردن اختلافات به نزاع و درگیری را گام برداشتن در مسیر خواست دشمن و موجب خنثی شدن قدرت و توان جریانهای مبارز دانستند و گفتند: مدیریتِ اختلاف و تفاوت نگرش و سلیقه، هنری است که همه‌ی جریان‌های اصلی باید آن را به کار گیرند و به‌گونه‌‌ای برنامه‌های مختلف مبارزاتی خود را برنامه‌ریزی کنند که فقط به دشمن فشار آورد و موجب تقویت مبارزه شود.
رهبر انقلاب اسلامی، «اتحاد ملی بر اساس برنامه جهادی» را ضرورتی ملی برای فلسطین خواندند و تأکید کردند: انتظار می‌رود همه جریان‌های مختلف در جهت عمل به خواست همه مردم فلسطین برای تحقق اتحاد ملی بکوشند.

حضرت آیت الله خامنه‌ای سپس به توطئه دیگری که علیه مقاومت جریان دارد، اشاره کردند و افزودند: مقاومت، این روزها با توطئه دیگری نیز دست به گریبان است و آن تلاش دوست‌نمایانی است که می‌کوشند مقاومت و انتفاضه مردم فلسطین را از مسیر خود منحرف ساخته و آن را هزینه معاملات سرّی خود با دشمنان ملت فلسطین کنند.

ایشان خاطرنشان کردند: مقاومت هوشمندتر از آن است که در این دام فرو اُفتد، به ویژه آنکه ملت فلسطین رهبر حقیقی مبارزات و مقاومت است و تجارب گذشته نشان می‌دهد که این ملت با درک دقیق از شرایط، مانع از اینگونه انحرافات می‌شود و اگر خدای ناکرده، جریانی از جریان‌های مقاومت در این دام فرو افتد، این ملت همچون گذشته می‌تواند نیاز خود را باز تولید کند.

رهبر انقلاب اسلامی تأکید کردند: اگر گروهی پرچم مقاومت را بر زمین بگذارد، یقیناً گروهی دیگر از دل ملت فلسطین بر‌می‌آید و آن پرچم را در دست خواهد گرفت.

حضرت آیت الله خامنه‌ای همچنین خطاب به حضار خاطرنشان کردند: مطمئناً شما حضار محترم در این نشست، فقط به فلسطین خواهید پرداخت که متأسفانه در چند سال اخیر، کوتاهی‌هایی در توجه لازم و ضروری به آن صورت پذیرفته است، البته یقیناً بحران‌های موجود در جای جای منطقه و امت اسلامی شایسته توجه است، اما آنچه موجب این گردهم‌آیی است، مسأله فلسطین است.

ایشان گفتند: این اجلاس می‌تواند الگویی باشد تا رفته رفته همه مسلمانان و ملت‌های منطقه بتوانند با تکیه به اشتراکات خود اختلافات را مهار کرده و با حل تک تک آنها، موجبات تقویت هرچه بیشتر امت محمدی(صلوات الله علیه) را فراهم آورند.

رهبر انقلاب اسلامی در پایان از میهمانان عالیقدر و رئیس مجلس شورای اسلامی و همکارانشان در مجلس دهم که این کنفرانس را تشکیل دادند، تشکر کردند و برای شهدای اسلام به‌ویژه شهدای والامقام مقاومت در برابر رژیم صهیونیستی و همه رزمندگان صادق جبهه مقاومت و نیز روح مطهر بنیان‌گذار جمهوری اسلامی امام راحل که بیشترین اهتمام را به قضیه فلسطین مبذول داشت، رحمت الهی مسألت کردند.

حضرت آیت الله خامنه‎ای همچنین پیش از آغاز سخنرانی خود در این اجلاس، با اشاره به اینکه امروز سالروز شهادت مالکوم ایکس رهبر مسلمانان سیاه‌پوست امریکاست، از حضار خواستند، فاتحه‌ای نثار روح او قرائت کنند.

رهبر انقلاب اسلامی پس از پایان سخنانشان با جمعی از مهمانان شرکت کننده در کنفرانس بین‌المللی حمایت از انتفاضه فلسطین از نزدیک دیدار و گفت‌وگو کردند.

برای دیدن فیلم اینجا کلیک کنید

برای مرور کردن بیانات رهبر به لینک زیر مراجعه فرمایید

 مروری بر بیانات رهبر انقلاب در کنفرانس حمایت از فلسطین

 

پاسخ به ۱۵ سؤال مهم درباره مسئله فلسطین + جدول

 


برچسب‌ها:

شهید «ابراهیم هادی» از شهدای جاویدالاثر عملیات والفجر مقدماتی ست که کتاب خاطراتش از محبوب‌ترین کتاب‌های چندسال اخیر میان جوان‌هاست. اما «ابراهیم هادی» چرا تا این اندازه محبوب است؟

 

اهالی خیابان ۱۷شهریور تهران سال ها عادت داشتند به یکی از دیوارنگاری‌های محله‌شان خیره شوند و از روی ارادت به تصویرنقش بسته بردیوار سلام کنند. به تصویر پهلوان محله‌شان که حالا زینت کوچه‌های محله‌است. اما شاید کمترکسی فکر می‌کرد که کتاب زندگینامه این پهلوان روزی این چنین گره‌گشای بچه‌های امروز باشد. بچه‌هایی که سالها بعد از شهید «ابراهیم هادی» به دنیا آمده‌اند اما ابراهیم با اولین «سلام»  مرزهای تاریخ را بی‌اعتبار می‌کند و محکم‌تر جواب سلام می‌دهد. شهید ابراهیم هادی پهلوان محله خیابان ۱۷ شهریور در ۱۷ بهمن‌ماه ۱۳۶۱ وارد عملیات والفجرمقدماتی شد و در نهایت در ۲۲ بهمن همان سال همزمان با چهارمین سال پیروزی انقلاب اسلامی‌ ایران تعبیر خواب‌هایش را دید و به شهادت رسید. اما ۲۷ سال بعد به همت دلدادگانش کتاب خاطراتش با نام «سلام بر ابراهیم» منتشر شد که به یکباره توانست خیل عظیمی از جوانان امروزی را به این شهید و راه و رسمش علاقه مند سازد. کتابی که در این روزها به چاپ صدم خود رسیده است و جلد دوم آن با نام «سلام برابراهیم۲» نیز منتشر شده است. اگر می خواهید شاهد این دلدادگی باشید یک پنج شنبه را در قطعه ۲۶ گلزار شهدای بهشت زهرا بگذرانید.

به بهانه فرا رسیدن عملیات والفجر مقدماتی و شهادت این شهید بزرگوار میزبان «زهره هادی» و «رضا هادی» خواهر و برادر شهید شدیم تا بازهم از شهید «ابراهیم هادی» بشنویم.

پدرمان طور دیگری دوستش داشت

شهید ابراهیم هادی متولد اول اردیبهشت ۱۳۳۶ در منطقه ۱۷ شهریور تهران است. همان اول پدر طور دیگری دوستش دارد، طوری که همه اهل خانه می‌دانند «ابراهیم» برای پدر از همه عزیزتر است. آقای رضا هادی برادر شهید درباره او می‌گوید:« همیشه در خانواده های پرجمعیت پدرو مادر یک بچه را خیلی دوست دارند. پدر ما دست گذاشته بود روی ابراهیم هادی حالا اینکه ازاین پسر چه می خواست و چه می دید نمی دانم. شیطنتش زیاد بود. درسش هم متوسط بود. از همان بچگی زیاد سربه‌سر دوستانش می‌گذاشت. حتی سر همین جبهه‌ هم زیاد سرکارشان می‌گذاشت. سابقه نداشت کسی را با خودش به جبهه ببرد. هر وقت دوستانش می‌گفتند کی جبهه می‌روی؟ می‌گفت فردا. طرف وقتی فردا در خانه می آمد. من در را باز می کردم، وقتی سراغ ابراهیم را می‌گرفت؛ می‌گفتم ابراهیم دیشب رفته‌است و می‌فهمیدند باز سرکارشان گذاشته‌است. چون نمی‌خواست مسئولیت کسی را قبول کند. چون اوایل جنگ هنوز خانواده‌ها آماده نبودند و اگر کسی را می‌برد و شهید می‌شد باید جواب خانواده‌اش را می‌داد.»

در چهره ابراهیم ابهت خاصی می دیدم

ابراهیم ابهت خاصی دارد. راه رفتنش، بدن تنومند ورزشکاری‌اش، زور زیادش و حتی محبت کردنش همه را جذب خود می‌کند. طوری که حتی خواهرها و برادرهای بزرگترنیز از او حساب می‌برند. خانم هادی درباره این خصیصه‌های شهید می‌گوید:« من خیلی از ابراهیم حساب می‌بردم. حتی بزرگترها هم حساب خاصی از او می‌بردند. طوری که وقتی شهید شد یک آقای مسنی آمد و گفت من واقعا پدرم را از دست دادم در حالی که ابراهیم ۲۵ سال بیشتر نداشت. شاید به خاطر ورزشکار بودنش بود. چون آن زمان کشتی‌گیر بودن خیلی مهم بود. حتی از تمرین کشتی که بر می‌گشت تمرین کشتی را هم با خودش به خانه می آورد و با برادرها تمرین می‌کرد. من در چهره ابراهیم همیشه ابهت خاصی می‌دیدم. برای همین وقتی سفارش یا امربه معروف و نهی منکر می‌کرد. رعایت می کردم. حتی گاهی دوستانمان را هم امربه معروف می‌کرد و به ما می‌گفت که به آنها بگوییم. اول هدیه می‌خرید همیشه می‌گفت هدیه بدهید بعد امربه معروف بکنید. اینطوری تاثیر بیشتری دارد و ناراحت هم نمی‌شوند.»

یک مسابقه کشتی را عمدا واگذار کرد

ابراهیم کشتی‌گیر قدری ست همه حریفانش را ضربه می‌کند. اما وقتی کار به جای حساس می‌رسد عمدا کشتی را شل می‌گیرد و صدای همه را در می‌آورد اما همه می‌دانند او آنقدر قوی ست که به این راحتی‌ها کشتی‌ را نمی‌بازد پس چرا ابراهیم کشتی را باخته‌است؟ برادرش می‌گوید:« ابراهیم خیلی قوی بود. یک‌بار در یک مسابقه حریفش می‌گوید ابراهیم من پول جایزه را لازم دارم و ابراهیم کشتی را شل می‌گیرد و با امتیاز می‌بازد تا جایزه به حریفش برسد. یکبار هم یک نفر دیگر به ابراهیم چنین حرفی می‌زند و می‌گوید هوایم را داشته باش اما طرف می‌خواست ابراهیم را ضربه فنی کند که ابراهیم فرار می‌کند از آن به بعد ابراهیم طرف را هرجا می‌بیند کشتی می‌گیرد و ضربه می‌کند تا فکر نکند خبری هست (می‌خندد) اما هیچ‌وقت با من سرشاخ نشد. وقتی باهم به زورخانه می‌رفتیم چندبار گفتم ابراهیم بیا باهم کشتی بگیریم. در می‌رفت و می‌گفت برو با فلانی بگیر. حاضر نبود با من در زورخانه کشتی بگیرد. »

همیشه لباس‌های ساده و گشاد می‌پوشید

ریش بلند و لباس‌های گشاد و شلوار کردی تیپ همیشگی پسری ست که چشم و چراغ خانه‌است. اما او چرا این شکلی‌ست؟ در کتاب می‌خوانیم که ابراهیم با ساک ورزشی‌اش راهی باشگاه می‌شود. پشت سرش چند دختر درباره ظاهر خوب و مرتبش حرف می‌زنند و یکی از هم باشگاهی‌ها این موضوع  را با ذوق و شوق برای ابراهیم تعریف می‌کند. ابراهیم از آن روز به بعد به جای ساک ورزشی لباس‌هایش را داخل کیسه می‌گذارد و لباس‌های بلند و گشاد می‌پوشد. مرام ابراهیم مثل همه رفتارهایش عجیب است. هیچ‌وقت لباس نو نمی‌پوشد هر زمان لباسی از حالت نو بودن بیرون می‌آید تازه برای ابراهیم پوشیدنی می‌شود. خواهر ابراهیم درباره پوشش ساده گشاد ابراهیم می‌گوید:« در خانه یک کارگاه خیاطی راه انداخته بودند. ابراهیم اندازه می‌زد و می‌برید آقا رضا هم می‌دوخت. ابراهیم با دست اندازه می‌زد متر و خط کش نداشت. عروسی را هم می خواست با شلوار کردی برود. این شلوار کردی جیب‌های بزرگی داشت. در یکی از عملیات‌ها که چند روز از ابراهیم خبری نبود. همه فکر می‌کنند حداقل به خاطر گرسنگی مرده‌است. اما ابراهیم شاد و سرحال بر می‌گردد. وقتی از او سوال می‌کنند که چطور زنده مانده‌ای. می‌گوید نان خشک‌های داخل شلوار کردی را آب می زده و می خورده. یک زمان مردم فکر می‌کردند کسانی این طور لباس می‌پوشند کثیف هستند و حمام نمی روند. اما ابراهیم خیلی ترو تمیز می‌بود ولی می‌خواست ساده باشد. طوری که حتی موهای فرفری ش را کوتاه کوتاه نگه می‌داشت. می گفت وقتی بلند می‌شود آدم می رفت به یک عالم دیگر(می‌خندد)»

ابراهیم از هر قشری دوست و رفیق داشت

بسیاری از کسانی که ابراهیم هادی را شناخته‌اند به واسطه کتاب خاطراتش با این شهید آشنا شدند طوری که به گفته خودشان زندگی‌شان بعد از خواندن این کتاب حسابی متحول شده‌است. اما درگذشته ابراهیم چه خبر است که سرگذشتش تا این اندازه برای دیگران جذاب است. برادر بزرگتر شهید می‌گوید:« دستگیری‌های ابراهیم بسیار معروف بود. هیچ فرقی بین دوستانش نمی‌گذاشت. از هر مدلی دوست و رفیق داشت. طوری که برخی ایراد می‌گرفتند تو چرا با این آدم‌ها رفت و آمد می‌کنی؟ خیلی‌ها را می‌شناختم که اهل هیچ چیز نبودند اما با رفتارهای ابراهیم  جذب شده بودند. ابراهیم یک نظریه ای داشت می‌گفت این بچه ها را وارد هیئت و دستگاه امام حسین بکنید. آقا خودش دستشان را می‌گیرد. ابراهیم یک موتور گازی داشت که وقتی مشکلی پیش می آمد در سرمای هوا پیت‌های نفت را جابه‌جا می‌کرد. می‌گفت شما در ناز و نعمت زندگی‌ می‌کنید اما آنها سردشان می‌شود. خیابان ۱۷ شهریور جوب‌های بزرگی داشت. وقتی باران می‌گرفت سیل راه می‌افتاد. کار ابراهیم بود که کنار جوب بایستد و پیرزن و پیرمردهایی که گیر می‌کردند را کمک کند.»

روز خواستگاری از پنجره بیرون پرید

پای ابراهیم که به جنگ باز می‌شود همه دغدغه‌اش می‌شود جنگ، بارها به دیگران گفته‌است که بدن تنومندش را برای این روزها آماده کرده‌است. برای روزهایی که از اسلام دفاع کند. ابراهیم آنقدر در احوالات جنگ است که هرچه خانواده می‌خواهند برایش زن بگیرند ابراهیم زیربار نمی‌رود. خواهر ابراهیم در این‌باره خاطره جالبی دارد. خاطره‌ای که هنوز بعد از این‌همه سال حسابی او را می‌خنداند:«یک بنده خدایی از دوستان ابراهیم گفت می‌توانم کاری کنم که انقدر رزمنده‌ها هوای جبهه نداشته باشند. زن که بگیرند جبهه یادشان می‌رود. اما ابراهیم قبول نداشت. می‌گفت الان بحث دفاع از کشور است. من باید بروم و حضور داشته باشم شاید بلایی سرم بیاید نمی‌شود که یک نفر همیشه منتظرم باشد. به هرحال ما به احترام معرف رفتیم خواستگاری. خانه یک زن و شوهری رفتیم که دوتا اتاق داشتند و در آنجا به ازدواج جوان‌ها کمک می‌کردند. وقتی رفتیم دختر خانم با چادر مشکی نشسته بود. آن موقع‌ها وقتی خوششان می‌آمد ضربتی عقد می کردند. من وقتی با دخترخانم صحبت کردم شرایط ابراهیم را توضیح دادیم و دخترخانم موافقیت کرد. وقتی خواستند آقا ابراهیم را از آن اتاق صدا کنند که بیاید با دختر خانم صحبت کند. گفت ابراهیم نیست. دیدیم پنجره باز است و ابراهیم نیست. فهمیدیم از پنجره فرار کرده‌است. حالا فکر کنید ما با چه خجالتی بیرون آمدیم. سر کوچه که رسیدیم، دیدیم ابراهیم قهقهه می‌زند. می‌گفت یک دقیقه دیگر ایستاده بودم فکر کنم یک حاج آقایی را می آوردند که سریع عقد کنند. من هم فرار کردم تا کار به عقد نرسد.»

پای مصنوعی دوست جانبازش را به زور در می‌آورد!

شوخ طبعی‌های ابراهیم حالا برای همه خاطره شده‌است. ابراهیم همیشه می‌خندیده و کمترکسی عصبانیتش را دیده‌است. خانم هادی هم گله دارد که از شهدا همیشه قرآن خواندن‌ها و نمازهای شب‌شان را نقل می‌کنند:« خانه ما محل رفت و آمد بسیاری از شهدا بود. شهید افراسیابی و شهید جنگرودی زیاد می‌آمدند. یکبار خواستند نماز را در خانه جماعت بخوانند. ابراهیم مجبور کرد جواد افراسیابی پای مصنوعی‌ش را درآورد و یکپا بایستد. می‌گفت می‌خواهم بدانم استواری‌ت در راه خدا چقدر است. آن موقع‌ها کسی با پای مصنوعی آشنایی نداشت. ابراهیم گاهی مجبور می‌کرد پای مصنوعی‌شان را دم در بگذارند. خاله یکبار وقتی آمده بود در خانه ما، پا را که دیده بود همانجا حالش بد می‌شود. وقتی هم که می آمدند برای ناهار یا شام، ابراهیم اجازه نمی‌داد خورش‌ها را داخل خورش‌خوری بریزیم. در یک سینی بزرگ برنج می‌ریخت، همه خورش‌ها را هم رویش می‌ریخت و با کلی بگو و بخند غذا می‌خوردند. می‌گفت در جبهه اینطوری غذا می‌خورند. اینجا هم پشت جبهه است و باید همینطوری غذا بخورند. اگر در خورش بخورند حسابی بدعادت می‌شوند.»

آقای هادی درباره شوخ طبعی ابراهیم می‌گوید:« ما خانه کوچکی داشتیم که ۳۹‌متر بیشتر نبود. شب ها که می‌خواستیم بخوابیم همینطور کنار هم جا می انداختیم. پدر خوش‌اخلاقی داشتیم. هیچ‌وقت دعوایمان نمی‌کرد. موقع خواب از روی شوخی من و ابراهیم دست و پاهای پدرمان را می‌گرفتیم و بلند می‌کردیم و سرجایش می‌گذاشتیم.»

مهربانی ابراهیم با اسرای عراقی زبانزد بود.

ابراهیم هربار که زخمی‌ می‌شود مجبوراست برگردد به خانه و مدتی خانه‌نشین شود اما هربار قبل از بهبودی کامل دوباره بی‌هوا می‌رود. خانم هادی می گوید این علاقه از قبل انقلاب زیرسازی شده بود و در زمان جنگ بروز می کرد:«یکبار مجروح شده بود و پایش خیلی درد می‌کرد و همیشه یک عصای چوبی همراهش بود. پایش طوری بود که نمی‌توانست کفش بپوشد، خواست باهمان وضعیت برود ما گفتیم نرو وقتی خیلی اصرار کردیم گفت من حرفی ندارم اما اگر سرپل صراط حضرت زهرا جلوی شما را بگیرد و بگوید چرا نگذاشتی؟ شما جواب می‌دهی؟ مادرم گفت:«نه» شنیده‌ام در همان رمل‌های فکه باهمان دمپایی حرکت می‌کرده و دوستانش گفته بودند ابراهیم اینطوری خیلی سخت است و او گفته‌است که نه سخت نیست. یکبار دیدم در خانه دولادولا راه می‌رود. گفتم چی شده؟ گفت کمرم درد می‌کند. ساکش را که باز کردم دیدم یه عکس در بیمارستان انداخته‌است. گفتم بیمارستان بودی؟ گفت عکس را دیدی؟ گفتم خب چشمم خورد. بعد کاشف به عمل آمد یکی از اسرای زخمی سنگین وزن عراقی را روی دوشش از تپه پایین می‌آورد و چون سنگین بوده آپاندیسش می‌ترکد.‌ همیشه رفتارش با اسرا اینقدر مهربانانه بود که برخی را عصبانی می‌کرد. طوری که زبانزد شده بود.»

وقتی شب دیر می‌آمد در حیاط می‌خوابید

ابراهیم خواب عجیبی دیده‌است. اما به هیچ‌کس نمی‌گوید چه دیده فقط یکباره از خواب می‌پرد و آماده رفتن می‌شود. سوار بر موتور با خواهرش خداحافظی می‌کند. حتی به برخی می‌گوید که سفر آخر است. وقتی برای مرتب کردن ریش‌هایش پیش برادرش می‌رود اتفاق بامزه‌ای می‌افتد آقای هادی می‌گوید:« زمانی که آماده رفتن شده بود. به من گفت بیا ریشم را مرتب کن. من هم از ته برایش زدم. خیلی ناراحت شد. گفتم خب موخوره گرفته بود و من هم از ته زدم تا جدید در بیاید. فردای آن شب به خاطر کوتاه شدن ریش رویش نمی‌شد اینطوری بیرون برود و چفیه‌ را روی صورت پیچید که معلوم نشود. بعد از مفقود شدن ابراهیم وقتی عکسهای هوایی را فرستادند. یکی از شهدا با آن ریش بلند عین ابراهیم بود. اما من مطمئن گفتم نیست. چون سه هفته بعد از کوتاه کردن ریش‌هایش شهید شده بود.»

عملیات که تمام می‌شود از ابراهیم خبری نیست. نه تنها از ابراهیم از بسیاری از همرزمانش خبری نیست. تمام شهدا زیر آسمان فکه مانده‌است.‌ اما هیچ کس شهادت ابراهیم را ندیده‌است. طوری که برخی گمان به زنده بودن ابراهیم دارند. آقای هادی می‌گوید:« هیچ خبری از ابراهیم نداشتیم. عده‌ای می‌گفتند حتما اسیر شده‌است. یک عده هم می‌گفتند ابراهیم خودش گفته بود که تن به اسارت نمی‌دهد. مادرم چند روزی بود دلش شور می‌زد انگار به دلش افتاده بود که چه خبر است. آخر مجبور شدیم حقیقت را بگوییم. اینکه یک هفته‌است هیچ کس از ابراهیم خبر ندارد. یک سری می‌خواستند بروند و داخل کانال و دنبال ابراهیم بگردند اما نگذاشتند چون نمی‌شد. یک سری آنقدر مطمئن از اسارت ابراهیم حرف می‌زدند که ۱۰ سال بعد زمان بازگشت اسرا خواستند خانه مان را چراغانی کنند که ما نگذاشتیم. گفتیم هر وقت از لب مرز خبر آوردند چراغانی کنید. چون اگر نیاید حال مادرم بدتر می‌شود. اتفاقا یکی از اسرا دقیقا نامش «ابراهیم هادی» بود که اصفهانی بود. اسرا آمدند اما ابراهیم نیامد. بعد ازآن چیزی نگذشت که مادر هم حالش بد شد و فوت کرد. ابراهیم معمولا دیر به خانه می آمد اما هیچ وقت در نمی‌زد؛ چون نمی‌خواست اهل خانه را بیدار کند برای همین تا اذان صبح در بالکن حیاط می‌خوابید. بعد از اذان به شیشه می زد و همه را بیدار می‌کرد. بعد از رفتنش هربار باد و باران به شیشه می‌زد مادرم از جا می‌پرید و می‌گفت:«ابراهیم آمده است» آخری‌ها مدام یخ و برفک یخچال می‌خورد. می‌گفت جگرم می‌سوزد. راست می‌گفت، دکتر هم حرف مادرم را تایید کرد.»

بسیاری از شهدای مدافع حرم امروز پیروان ابراهیم بودند

بیشتر از ۸ سال پیش وقتی یکی نفر سراغ خانواده شهید ابراهیم هادی می‌رود و از آن‌ها می‌خواهد که برای نوشتن کتاب به او کمک کنند. هیچ‌کس گمان نمی‌کرد این کتاب امروز به چاپ صدم خودش نزدیک شود. کتابی که ابراهیم هادی را حسابی سر زبان‌ها بیندازد و نقطه عطف زندگی بسیاری از جوان‌های امروزی شود. آقای هادی می‌گوید:« قبلا چندنفر آمده بودند که این کار را انجام دهند، اما فقط عکس‌هایمان را گرفتند و دیگر خبری از آنها نشد. برای همین این بار خیلی جدی نگرفتیم. خیلی از دوستان هم با نویسنده صحبت نکردند. تصور هم نمی‌کردند کتاب تا این اندازه پرفروش شود. اولین تیراژ کتاب را که چاپ کردند در وزارت کشور یک برنامه گرفتند که همینطور به حاضران کنار غذا کتاب می‌دادند. عده ای هم جعبه‌ای می‌بردند که اصلا خوب نبود. اما کم کم کتاب جای خودش را باز کرد. مردم مدام درخواست کتاب می‌کردند تا به اینجا رسید که وقتی در برنامه خندوانه رامبد جوان چاپ هشتاد و خرده‌ای کتاب را دید تعجب کرد.»

خواندن کتاب «سلام بر ابراهیم» بعضی‌ها را حتی به جبهه فرستاده‌است تا ابراهیم الگوی رزمندگان امروز نیز باشد و به گفته خواهر شهید:« شهیدان در حال حاضر هم راهگشا هستند. شهید هادی ذولفقاری و مهدی عزیزی منزل ما زیاد می‌آمدند. شهید اسدالهی هم همه مراسم‌های ابراهیم را می‌آمد. این بچه‌ها یک‌ طورهایی پیروان ابراهیم بودند که همگی بچه‌ محل‌های خودمان بودند. هادی ذولفقاری سعی می‌کرد کارهای ابراهیم را انجام دهد یعنی اگر چشمش به نامحرم می‌افتاد سوزن می‌زد. در یکی از مراسم‌های ابراهیم، با طلبه‌های غیرایرانی و اروپایی مواجه شدم که از این کتاب تاثیر گرفتند. حتی دخترخانم‌های زیادی را دیده‌ام که بعد از خواندن کتاب روند زندگی‌شان تغییر کرد و محجبه شده‌اند.»

یادمان ابراهیم اتفاقی درست جایی‌ست که خودش نشان داده بود

ابراهیم شهید گمنام است. اما در قطعه ۲۶ بهشت زهرا روی قبر یکی دیگر از شهدای گمنام یادمانی برای ابراهیم هادی وجود دارد تا یکی از شلوغ‌ترین قسمت‌های بهشت زهرا باشد. خانم هادی دراین باره می‌گوید:« همیشه می‌گفت من اگر بروم می‌دانم دیگر بر نمی‌گردم مبادا یک وجب از خاک اینجا را برای من اشغال کنید. اصلا دنبال این چیزها نبود و نبودیم. گاهی به ما می‌گفتند این کتابی که دارد چاپ می‌شود چقدرش به شما می‌رسد خیلی‌ها به نام ابراهیم باشگاه و رستوران زده‌اند ما می‌گوییم تو را خدا این کارها را نکنید چون مردم فکر می‌کنند ماهم سهمی داریم. یادمان هم به همین خاطر راضی نبودیم. اما گفتند شما کار نداشته باشید ما دوست داریم با این کار جوان‌ها را ابراهیم آشنا کنیم. یکی از اقوام ما در عملیات بیت المقدس شهید شد و ما برای دفن این شهید به بهشت زهرا رفتیم. پای ابراهیم خیلی درد می‌کرد و یک عصای چوبی همراهش بود. گفت عجب جای خوبی را انتخاب کردی، اینجا هرکی رد شوی آدم را می‌بیند. منم اینجا می‌آیم. وقتی برایش یادمان گرفتند، دیدم دقیقا همان‌جایی ست که خودش نشان داده بود.»


برچسب‌ها:
.: Weblog Themes By salehon :.

درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید
امکانات وب

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 138
بازدید دیروز : 5
بازدید هفته : 145
بازدید ماه : 207
بازدید کل : 73286
تعداد مطالب : 90
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1


www.doostqurani.ir/

دوست قرآنی" href="http://doostqurani.ir/">دوست قرآنی

جنگ دفاع مقدس